مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس
پژوهش های آبخیزداری
2981-2313
2981-2038
29
4
2016
12
21
تاثیر زمان جمع آوری بذر بر قوه نامیه بذور سه گونه مرتعی Pall. Salsola rigida، Zygophyllum eurypterum Boiss & Buhse وFerula ovina (Boiss.)Boiss در استان یزد
2
8
FA
علی اصغر
قاسمی
کارشناس ارشد مرتع داری ، گروه کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد میبد، ایران
aliasghar_ghasemif@yahoo.com
ناصر
باغستانی میبدی
دانشیار پژوهشی، بخش تحقیقات جنگل و مرتع، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان یزد، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، یزد، ایران.
n_baghestani@yahoo.com
غلامرضا
زارعی
استادیار کشاورزی ، گروه کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد میبد، ایران
zareigholamreza@yahoo.com
فاطمه
عالیشاه
کارشناس ارشد مرتع داری ، گروه کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد میبد، ایران
alishah.fatemeh85@yahoo.com
10.22092/wmej.2017.115312
از مهمترین برنامههای اصلاح و احیای مراتع تولید بذر مناسب و مرغوب است. جهت حصول به این مهم باید زمان برداشت بذر به نحوی باشد که هم بذور بالغ باشند و هم پراکنده نشده باشند و بالاترین میزان جوانه زنی نیز حاصل شود. در این تحقیق مناسبترین زمان برداشت بذر سه گونه مرتعی شامل <strong><em>Salsola rigida</em></strong><strong>، </strong><strong><em>Zygophyllum</em></strong><strong> <em>eurypterum</em></strong><strong> و </strong><strong><em>Ferula ovina</em></strong> در استان یزد مورد بررسی قرار گرفته است. جمعآوری بذرهای از زمان رسیدگی فیزیولوژیکی تا موقع ریزش بذر در چندین مرحله صورت گرفت. بذر <strong><em>S. rigida</em></strong> در تاریخ های 1، 8، 15 و 22 مهرماه و 6، 13 و 20 آبان ماه 1383 و گونه های <strong><em>Z. eurypterum </em></strong><strong><em> و </em></strong><strong><em>F.ovina</em></strong> در تاریخ های 9، 16، 23 و 30 تیرماه 1384 جمعآوری شد. پس از خشکشدن بذور در هوای آزاد، از بذور جمع آوری شده در هر مرحله تعداد 400 بذر در 4 تکرار در پتریدیش قرار داده شد و تا 21 روز بذور جوانه زده شمارش گردید. نتایج آزمایش نشان داد که در <strong><em>S. rigida</em></strong>بین تاریخهای مختلف جمعآوری بذور اختلاف معنیدار وجود داشت به نحوی که بیشترین میزان جوانهزنی در 20 آبان (75%) و کمترین در اول مهر (3/7%) صورت گرفت. در ارتباط با<strong><em>Z. eurypterum </em></strong>اختلاف معنیدار مشاهده نشد. بیشترین میزان جوانهزنی در 9 تیر (61%) و کمترین آن در 30 تیر (46%) صورت گرفت. بذور <strong><em>F.ovina</em></strong>در 30 تیر بیشترین میزان جوانه زنی (54%) و در 23 و 9 تیر کمترین میزان جوانهزنی (37%) را نشان داد. در این گونه نیز بین تاریخهای مختلف اختلاف معنیدار وجود داشت. با استناد به نتایج حاصله تاخیر درزمان برداشت بذر در مرحله بذر دهی موجب افزایش درصد جوانه زنی در دو گونه <strong><em>S. rigida</em></strong><strong><em> </em></strong>و <strong><em>F.ovina</em></strong> شد، در حالی که این موضوع بر روی گونه <strong><em>Z. eurypterum</em></strong> تاثیری نداشت. این نکته مهم به عنوان راهنمایی درانتخاب زمان جمعآوری بذور گونه های مورد مطالعه محسوب می گردد.
زمان جمعآوری بذر,جوانهزنی,قوه نامیه,گیاهان مرتعی
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_115312.html
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_115312_3f403b8e4a9382e99fa385e96ea38605.pdf
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس
پژوهش های آبخیزداری
2981-2313
2981-2038
29
4
2016
12
21
پهنه بندی خطر زمین لغزش با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی در بخشی از حوزه آبخیز هراز
9
19
FA
علیرضا
سپه وند
0000-0002-2299-2085
گروه مهندسی مرتع و آبخیزداری، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، لرستان، ایران
sepahvand1982@ut.ac.ir
حمید رضا
مرادی
دانشیار گروه مهندسی آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی، دانشگاه تربیت مدرس
پرویز
عبدالمالکی
دانشیار گروه بیوفیزیک، دانشکده علوم زیستی، دانشگاه تربیت مدرس
10.22092/wmej.2017.115313
بخش بزرگی از کشور ایران را مناطق کوهستانی تشکیل میدهد. هر ساله زمینلغزش موجب خسارت به انواع سازههای مهندسی، مناطق مسکونی، جنگلها و در پی آن ایجاد رسوب و سیلابهای گلآلود و در نهایت پر شدن مخازن سدها میگردد. از آنجا که پیشبینی زمان و مکان رخداد زمینلغزش از توان دانش فعلی بشر خارج است، برای بیان حساسیت دامنهها، به پهنهبندی خطر زمینلغزش در مناطق مختلف میپردازند. در این تحقیق برای پهنهبندی خطر وقوع زمینلغزش از شبکه عصبی مصنوعی و با استفاده از 9 عامل، شیب، جهت شیب، فاصله از رودخانه، زمین شناسی، فاصله از گسل، فاصله از جاده، کاربری اراضی، طبقات ارتفاعی و بارش استفاده شد. به این منظور از 78 نقطه لغزشی و 78 نقطه غیر لغزشی مشخص شده در منطقه، 3/2 برای مدلسازی و 3/1 برای آموزش مدل استفاده شد. ابتدا نقشه رقومی هر یک از عوامل مذکور در محیط نرمافزار GIS تهیه و سپس ارزش طبقات هر عامل با استفاده از روش نسبت فراوانی تعیین گردید. برای ورود به محیط نرمافزار MATLAB ابتدا اطلاعات مربوط به هر پیکسل مشخص شد. در این تحقیق برای آموزش شبکه از الگوریتم پس انتشار خطا و تابع فعالسازی سیگموئیدی استفاده شد. نتایج بیانگر این موضوع بود که شبکه عصبی با ساختار 1-14-9 و با ضریب یادگیری 1/0 دارای ریشه میانگین مربعات خطا برابر 051/0 است. دقت شبکه در مرحله آموزش و آزمایش برابر 307/92 درصد و ضریب تبیین آن برابر 962/0 بود. علاوه بر این نتایج نشان داد که 63/13 درصد از مساحت منطقه در طبقه با خطر خیلی زیاد قرار گرفته است.
زمینلغزش,شبکه عصبی مصنوعی,الگوریتم پس انتشار خطا,تابع سیگموئید
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_115313.html
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_115313_e17daf50c1e0c21072b975c7cc43f036.pdf
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس
پژوهش های آبخیزداری
2981-2313
2981-2038
29
4
2016
12
21
بررسی تأثیر درجه شیب زمین بر آستانه فرسایش (خندقی) در پروژه های پخش سیلاب
20
29
FA
احسان
کمالی مسکونی
عضو باشگاه پژوهشگران و نخبگان جوان، دانشگاه آزاد اسلامی واحد جیرفت، ایران
ehsane_2006@yahoo.com
عبدالعلی
عادلپور
استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت، ایران
عبدالله
پیرنیا
دانشجوی دکتری علوم و مهندسی آبخیزداری، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ایران
10.22092/wmej.2017.115315
بهرهوری نابهجا و نامناسب از منابع تجدید شونده، همراه با خشکسالیهای پیدرپی، زمینه را برای تخریب پوشش گیاهی و بیابانزایی فراهم میکند. در این رابطه اجرای پروژههای مهار کردن و پخش سیلاب که در بیشتر بیابانها قابل اجراست راه حل مناسبی جهت مقابله با این نوع مشکل است. پارامترهای مختلفی از جمله شیب زمین، بافت خاک، درصد رس، پوششگیاهی و مقاومت جریان بر پارامترهای هیدرولیکی جریان و آستانه فرسایش تأثیر گذارند. در این مطالعه، پخش سیلابهای فصلی بر روی لبه کانالهای گسترشی که روی خطوط تراز اجرا شده مورد مطالعه قرار گرفت. تحقیق حاضر در شبکههای پخش سیلاب کوثر واقع در جنوب شرقی استان فارس انجام شد و هدف مطالعه بررسی تأثیر درصد شیب بر فاصله بحرانی فرسایش در شبکههای پخش سیلاب بود. برای این منظور از یک دستگاه فلوم به طول 100 متر، عرض 40 سانتیمتر و ارتفاع 25 سانتیمتر استفاده شد، تا در آن جریان سطحی به عمق 10 سانتیمتر شبیه سازی شود. در طرح آماری 5 تیمار با شیبهای 002/0 ، 004/0 ،006/0، 008/0 و010/0 و در هر تیمار 3 تکرار در نظر گرفته شدهاست. در هر تکرار پارامترهای دبی و عمق جریان بطور مستقیم اندازهگیری و سایر پارامترها از جمله سطح مقطع جریان و سرعت متوسط جریان محاسبه شدند. افزون بر آن پس از انجام هر آزمایش عمق فرسایش و یا رسوبگذاری در طول بستر فلوم بطور جداگانه اندازهگیری شد. نتایج نشان داد آستانه فرسایش با افزایش شیب افزایش مییابد. متوسط فاصله آستانه فرسایش برای تیمارهای مختلف به ترتیب برابر 5/66، 56، 64، 36 و 28 متر بدست آمد. همچنین سرعت متوسط جریان در امتداد طول مسیر بستر فلوم افزایش یافته و در محل آستانه فرسایش به حداکثر مقدار خود رسیده است.
پخش سیلاب,ایستگاه کوثر,اثرهای درصد شیب بر طول آستانه فرسایش و آستانه فرسایش خندقی
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_115315.html
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_115315_ad889c9bc9ad5a8e2aaf4bbe8a9065b1.pdf
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس
پژوهش های آبخیزداری
2981-2313
2981-2038
29
4
2016
12
21
تاثیر سه روش اصلاح مراتع بر ویژگی های پوشش گیاهی مراتع امام کندی ارومیه
30
39
FA
مرتضی
مفیدی
دانشآموخته مقطع دکتری مرتعداری، محقق و مدرس دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه ارومیه
mofidi.morteza@gmail.com
محمد
جعفری
استاد دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
jafary@ut.ac.ir
علی
طویلی
دانشیار دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
atavili@ut.ac.ir
احمد
علیجانپور
دانشیار دانشکده منابع طبیعی دانشگاه ارومیه
10.22092/wmej.2017.115316
به منظور بررسی تأثیر عملیات اصلاح مرتع بر ویژگیهای پوشش گیاهی مطالعهای در مراتع امام کندی ارومیه صورت گرفت. در این مطالعه عملیات اصلاحی شامل کپهکاری، قرق و بانکتبندی در مراتع منطقه انتخاب و برای هر کدام منطقه شاهد نیز در مجاور آن در نظر گرفته شد. برای نمونه برداری با استفاده از روش تصادفی ـ سیستماتیک، شش ترانسکت 100 متری مستقر و در طول هر ترانسکت با استفاده از تعداد ده پلات 1×1 متر مربعی برداشت شد. در داخل هر پلات لیست گونههای موجود، درصد تاج پوشش، تولید و تراکم، کلاسهای خوش خوراکی و فرمهای رویشی گیاهان تعیین شد. به منظور مقایسه ویژگیهای پوشش گیاهی هر سایت مورد عملیات اصلاحی با سایت شاهد آن از آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد ویژگیهای گیاهان کلاس I و II در مناطق اصلاح شده افزایش و ویژگیهای گیاهان کلاس III در مقایسه با سایت شاهد کاهش یافت و اختلاف معنیداری دارند. از نظر فرمهای رویشی میانگین ویژگیهای گندمیان دائمی و فوربهای دائمی در مناطق اصلاح شده افزایش یافت و با سایت شاهد اختلاف معنیدار دارند. به طورکلی نتایج نشان داد که اجرای عملیات اصلاحی در مراتع امام کندی موفقیتآمیز بود و باعث بهبود ویژگیهای پوشش گیاهی در این مراتع شد.
قرق,کپه کاری,بانکت بندی,ویژگی های پوشش گیاهی,مراتع امام کندی ارومیه
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_115316.html
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_115316_34ba9989933f1b5e79898f5c42cc18c0.pdf
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس
پژوهش های آبخیزداری
2981-2313
2981-2038
29
4
2016
12
21
برآورد نقطه ای منحنی مشخصه رطوبتی خاک با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی و بهینه سازی آن با الگوریتم ژنتیک در کشت و صنعت های نیشکر خوزستان
40
50
FA
نبی
جنادله
دانش آموخته گروه علوم خاک، دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان
حبیب الله
نادیان
استاد گروه علوم خاک، دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان
بیژن
خلیلی مقدم
دانشیار گروه علوم خاک، دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان
khalilimoghadam@ramin.ac.ir
شجاع
قربانی دشتکی
استاد گروه علوم خاک، دانشگاه شهرکرد
10.22092/wmej.2017.115318
ویژگیهای هیدرولیکی خاک در مدیریت اراضی تحت کشت نیشکر نقش به سزایی دارد. هدف از این تحقیق برآورد نقطهای منحنی مشخصهی رطوبتی خاکبااستفاده شبکهی عصبی مصنوعیوبهینهسازیآنبا الگوریتم ژنتیک میباشد. به این منظور براساس ویژگیهای مدیریت اراضی، درصد مواد آلی، بافت خاک، هدایت الکتریکی و درصد سدیم جذب سطحی شده، 4 واحد کاری در کشت و صنعتهای دعبل خزاعی، امیر کبیر، کارون و هفتتپه انتخاب شد. در مجموع تعداد 310 نمونه خاک از دو عمق 40-0 و 80-40 سانتیمتری نیمرخ خاک به طور تصادفی برداشت گردید. در این پژوهش پنج مدل به شکل سلسله مراتبی به وسیلهی شبکهی عصبی مصنوعی برای برآورد نقطهای منحنی مشخصهی رطوبتی خاکمورد پیریزی و ارزیابی قرار گرفت. جهت بررسی کارآیی مدلها از ضریب همبستگی اسپیرمن (R)، متوسط مربعات خطای نرمال شده (NMSE) و متوسط خطای مطلق (MAE) استفاده شد. از آن جا که انتخاب هر یک از پارامترهای متغیر شبکهی عصبی مستلزم آزمون و خطاهای مکرر و در نتیجه آموزش تعداد زیادی شبکه با ساختار مختلف بود، از روش الگوریتم ژنتیک برای بهینهیابی این پارامترها استفاده شد و کارایی این روش در بهینهسازی شبکهی عصبی بررسی گردید. نتایج نشان داد که شبکهی عصبی در مدلسازی و برآورد نقطهای منحنی مشخصهی رطوبتی خاکاز دقت بالایی برخوردار است (054/0NMSE=، 019/0MAE=، 963/0R=). همچنین تلفیق شبکهی عصبی با الگوریتم ژنتیک، جهت بهینهسازی شرایط اجرایی آن، مثبت ارزیابی گردید و روش تلفیقی در تمامی موارد برتری خود را نسبت به اجرای شبکهی عصبی بدون بهینهسازی نشان داد (015/0NMSE=، 01/0MAE=، 985/0R=).
الگوریتم ژنتیک,شبکه های عصبی مصنوعی، منحنی مشخصه رطوبتی خاک
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_115318.html
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_115318_8ccafe698ed81fc5cd417b4d5ef0f267.pdf
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس
پژوهش های آبخیزداری
2981-2313
2981-2038
29
4
2016
12
21
مدلسازی اثر سناریوهای مدیریت پوشش گیاهی بر پاسخ هیدرولوژیکی حوزه آبخیز قزاقلی، استان گلستان
51
60
FA
مجتبی
محمدی
0000-0002-5614-8376
عضو هیات علمی گروه احیاء مناطق خشک و بیابانی، مجتمع آموزش عالی سراوان-ایران
mohamadi613@gmail.com
حسین
سلمانی
دانشجوی دکتری علوم و مهندسی آبخیزداری، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
حامد
روحانی
استادیار گروه مرتع و آبخیزداری، دانشگاه گنبد کاووس
rouhani.hamed@gonbad.ac.ir
واحدبردی
شیخ
دانشیار گروه آبخیزداری دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
مهدی
مردیان
دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اراک، باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، اراک، ایران
mehdimardian@gmail.com
10.22092/wmej.2017.115319
ارزیابی پروژههای حفاظت آب و خاک امروزه از بنیادیترین مسائلی است که به منظور افزایش کارآیی برنامهریزیهای آتی طرحهای اجرایی و مدیریتی منابع طبیعی صورت میگیرد. در این میان نبود تجهیزات لازم به منظور اندازهگیری و ثبت تغییرات ایجاد شده در برابر پدیدههای بحرانزا نظیر سیل و فرسایش، استفاده از مدلها را به منظور ارزیابی سناریوهای مختلف مدیریتی در دستیابی به اهداف ضروری میسازد. هدف این مطالعه نیز بررسی اثر سناریوهای مختلف مدیریت پوشش گیاهی بر هیدرولوژی حوزه آبخیز قزاقلی با استفاده از مدل نیمهتوزیعی SWAT میباشد. بدین منظور با انتخاب چهار گزینه مدیریتی شامل کشت بر روی تراس، جنگلکاری، باغکاری و آگروفارستری، شبیه سازی رواناب در قالب 16 سناریوی مدیریتی انجام شد. در فرآیند تبدیل بارش به رواناب برای برآورد عمق حداکثر رواناب از روش استدلالی و برای برآورد حجم رواناب از روش شماره منحنی استفاده گردید. روندیابی جریان با استفاده از روش ماسکینگام و محاسبه تبخیر و تعرق با استفاده از روش پنمن- مانتیس انجام شد. طبق نتایج، حالت ترکیبی سناریوهای مدیریتی (سناریوی 16 شامل تمام گزینهها) بیشتر تأثیر را بر کاهش رواناب سالانه دارد؛ بهطوری که منجر به کاهش 15/13 درصدی رواناب سالانه نسبت به وضع موجود شده است. در بین سناریوهای منفرد نیز سناریوی 5 (آگروفارستری) با 6/11 درصد بیشترین تاثیر را بر کاهش رواناب داشته است. در مقیاس زمانی ماهانه نیز بیشترین تأثیر سناریوها مربوط به ماه ژوئن و ژولای (خرداد و تیر) بود که دلیل آن مصادف بودن این دوره با زمان وقوع حداکثر رشد تاج پوشش گیاهی و در نتیجه افزایش زیاد تبخیر و تعرق و کاهش رواناب است.
مدیریت پوشش گیاهی,هیدرولوژی,مدل SWAT,حوزه آبخیز قراقلی
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_115319.html
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_115319_18618b5bed2d7df47beae4ae9c7362fb.pdf
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس
پژوهش های آبخیزداری
2981-2313
2981-2038
29
4
2016
12
21
اثر سطوح مختلف کود نیتروژن بر عملکرد و اجزای عملکرد صبر زرد (Aloe vera L.)
61
69
FA
ناصر
باغستانی میبدی
دانشیار پژوهشی، بخش تحقیقات جنگل و مرتع، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان یزد، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، یزد، ایران.
n_baghestani@yahoo.com
عبدالله
امینی
دانشجو کارشناس یارشد، گروه کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد جیرفت، ایران
عباس
زارع زاده
مربی پژوهشی، بخش تحقیقات جنگل و مرتع، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان یزد، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، یزد، ایران
منیرالسادات
طباطبائی زاده
کارشناس ارشد، بخش تحقیقات آبخیزداری، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان یزد، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، یزد، ایران
10.22092/wmej.2017.115321
گیاه دارویی آلوئهورا دارای مصارف گستردهای در صنایع داروئی، غذایی، آرایشی و بهداشتی میباشد. کاشت گلدانی به عنوان یکی از شیوههای تولید در این گونه گیاهی قابل اجرا میباشد. در چنین شرایطی بررسی اثر مقادیر مختلف کود اوره بر عملکرد و اجزای عملکرد آن در شرایط تولید گلدانی ضروری است. به همین منظور پنج تیمار آزمایشی سطوح کودی اوره برابر صفر، 50، 100، 150 و 200 کیلوگرم در هکتار بر عملکرد و اجزای عملکرد این گونه در قالب طرح آماری کاملاً تصادفی با سه تکرار در محیط کشت گلدان (10 گلدان برای هر تکرار) در سالهای 1389 و 1390 مورد بررسی قرار گرفت. در این آزمایش صفاتی از قبیل طول، عرض، ضخامت و تعداد برگ، تعداد پاجوش، تولید کل، وزن و درصد ژل مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که مصرف کود اوره بر تولید کل، وزن ژل، عرض برگ و تعداد برگ در سطح احتمال یک درصد و بر صفات درصد ژل و طول برگ در سطح احتمال پنج درصد اثر معنیدار میگذارد، اما بر صفات ضخامت برگ و تعداد پاجوش تأثیر معنیداری ندارد. بیشترین تولید در تیمار کودی 50 کیلوگرم اوره در هکتار با مقدار 1039 گرم در هر گلدان به دست آمد. بالاترین میزان ژل با مقدار839 گرم نیز در همین سطح کود مصرفی به دست آمد. درصد ژل تولیدی از این تیمار برابر 7/72 درصد بود که بالاترین مقدار را دارا بود و با سطح کودی 100 کیلوگرم در هکتار اوره تفاوت معنیداری نشان نداد.
آلوئه ورا (Aloe vera L.),کود ازته,بیوماس تولیدی
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_115321.html
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_115321_31c79c0305bc1c150a7132253d528507.pdf
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس
پژوهش های آبخیزداری
2981-2313
2981-2038
29
4
2016
12
21
ابزار پشتیبان تصمیمگیری بهمنظور تعیین الگوی مکانی بهینه اقدامات آبخیزداری (مطالعه موردی: حوزه آبخیز سد طالقان)
70
80
FA
حمزه
نور
0000-0002-7525-8351
بخش تحقیقاتی حفاظت خاک و آبخیزداری- سازمان تحقیقات آموزش و ترویج کشاورزی
h.noor@areeo.ac.ir
مهدی
وفاخواه
گروه مهندسی آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرس، نور، ایران
vafakhah@modares.ac.ir
مهنوش
مقدسی
گروه مهندسی آب، دانشگاه اراک، اراک، ایران
10.22092/wmej.2017.115322
اقدامات آبخیزداری شامل ایجاد، بهبود و حفاظت پوشش گیاهی با هدف کاهش رواناب سطحی در سطح حوزههای آبخیز صورت میگیرد. پیشنهاد اقدامات آبخیزداری در مقیاس حوزه آبخیز نیازمند توازن بین مسائل مالی و هیدرولوژیک از طریق استفاده از روشهای بهینهسازی است. در این پژوهش یک سامانه پشتیبان تصمیمگیری (SWAT-GA) با هدف بهینهسازی محل اجرای اقدامات مدیریتی آبخیزداری شامل بهبود پوشش گیاهی مراتع بهمنظور کاهش حداقل 10، 15، 20 و 25 درصد رواناب سطحی، ایجاد شده است. این سامانه تصمیمگیری بهصورت همزمان بهدنبال حداقل نمودن هزینه اجرای اقدامات پیشنهادی در حوزه آبخیز میباشد. این سامانه برای شبیهسازی رواناب و اثر اقدامات آبخیزداری در سطح حوزه آبخیز از مدل هیدرولوژیک SWAT استفاده مینماید، همچنین در این سامانه الگوریتم ژنتیک بهعنوان یک روش بهینهسازی استفاده شده است. این سامانه در حوزه آبخیز طالقان با مساحت حدود 940 کیلومتر مربع واقع در رشته کوه البرز مورد آزمون قرار گرفت. نتایج نشان داد که برای کاهش حداقل 10، 15، 20 و 25 درصد رواناب سطحی میباید در 22، 35، 48 و 62 درصد از حوزه آبخیز طالقان عملیات بیولوژیک آبخیزداری انجام داد. همچنین حداکثر کاهش و افزایش رواناب پس از اجرای اقدامات پیشنهادی بهترتیب در فصل بهار و تابستان روی داده است. مدیران با استفاده از این ابزار پشتیبان تصمیمگیری قادرند بر اساس مقادیر هدف هیدرولوژیک گزینه بهینه اقدامات مدیریتی را انتخاب نمایند.
الگوریتم ژنتیک,بهینهسازی توزیعی,آبخیز سد طالقان,مدیریت جامع حوزههای آبخیز
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_115322.html
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_115322_a4017bb9f2f06a8a94a69cd3b1ccbc51.pdf