مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس
پژوهش های آبخیزداری
2981-2313
2981-2038
29
3
2016
09
22
بررسی تأثیر فیلترهای سنگریزهای در بهینهسازی نفوذ و افزایش ذخیره رطوبتی سامانههای سطوح آبگیر
2
13
FA
10.22092/wmej.2016.113505
استمرار خشکسالیهای اخیر استان آذربایجانشرقی باعث کاهش چشمگیر منابع آبی قابل دسترس شده و در همین زمان، سطح زیر کشت باغات و اراضی زراعی بهصورت بیرویه و نامتناسب با تغییرات اقلیمی توسعه پیدا کرده است. از آنجایی که بالاترین میزان مصرف آب مربوط به بخش کشاورزی است، لذا تحقیق در زمینه استفاده از منابع آب جایگزین و روشهای صرفهجویی در مصرف بهینه آن بسیار ضروری است. امروزه، استحصال آب باران یکی از روشهای عملی و کارآمد در این زمینه بهحساب میآید. تحقیق حاضر با هدف استفاده از فیلتر سنگریزهای به منظور بهینهسازی نفوذ آب استحصالی از نزولات جوی و افزایش ذخیره رطوبتی در منطقه ریشه گیاه بهصورت پایلوت در سطح یک هکتاری دامنههای جنوبغربی کوه عون ابن علی تبریز صورت گرفته است. این تحقیق در قالب بلوک کاملاً تصادفی با پنج تیمار و چهار تکرار انجام گرفت. تیمارها شامل: تیمار شاهد(A)، سامانه با جمعآوری سنگریزه و پوشش گیاهی از سطح آن همراه با فیلتر سنگریزهای( تیمار B)، سامانه با جمعآوری سنگریزه و پوشش گیاهی از سطح آن بدون فیلترسنگریزهای (تیمار C)، سامانه نیمه عایق با فیلترسنگریزهای( تیمارD) و سامانه نیمه عایق بدون فیلتر سنگریزهای (تیمار E) بودند. تأثیر فیلتر سنگریزهای در میزان نفوذ و افزایش ذخیره رطوبتی در دو عمق 20 و 50 سانتیمتری با استفاده از دستگاه TDR بعد از هر بارندگی اندازهگیری گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که میزان رطوبت تیمارD در عمق 20 (با میانگین 94/35) و عمق 50 سانتیمتری(با میانگین 56/30) بطور معنیداری بیشتر از سایر تیمارها است(p<0.05). عملکرد فیلتر سنگریزهای همراه با عایق نمودن سطح سامانه باعث کاهش چشمگیر مصرف آب نهالها شده است. در نتیجه میتوان اذعان داشت که استحصال آب باران از طریق سطوح عایق و نفوذ آن از طریق فیلتر سنگریزهای راهکار مناسبی جهت مقابله با خشکسالی کشاورزی بوده و سهم بسزائی در تأمین آب مورد نیاز این بخش خواهدداشت.
سامانه سطوح آبگیر باران,فیلتر سنگریزهای,استحصال آب باران,عونابنعلی
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_113505.html
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_113505_dcee06079b4af3565ecd26fa791652f0.pdf
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس
پژوهش های آبخیزداری
2981-2313
2981-2038
29
3
2016
09
22
ارزیابی مدل LNRF در تهیه نقشه خطر زمین لغزش با استفاده از GIS در حوزه آبخیز زیارت گرگان
14
23
FA
10.22092/wmej.2016.113506
شناسایی نواحی مستعد زمین لغزش از طریق پهنه بندی خطر با مدلهای مناسب، یکی از اقدامات اولیه در کاهش خسارات احتمالی و مدیریت خطر است. هدف از این مطالعه تهیه نقشه خطر زمین لغزش حوزه آبخیز زیارت استان گلستان با استفاده از مدلLNRF در سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) است. در ابتدا با استفاده از گزارشات موجود و عکسهای هوایی نقاط لغزشی موجود در حوزه ثبت و برای تهیه نقشه پراکنش زمین لغزش وارد نرم افزار GIS شد. از کل نقاط لغزشی 70 درصد آن (35 نقطه) برای تهیه نقشه پهنه بندی خطر و 30 درصد آن (15نقطه) برای ارزیابی مدل در نظر گرفته شد. سپس نقشههای 13 عامل موثر بر زمین لغزش از قبیل درصد شیب، جهت شیب، ارتفاع، انحنای سطح، خطوط هم باران، زمین شناسی، کاربری اراضی، فاصله از جاده، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، شاخص رطوبت پذیری توپوگرافیکی، شاخص حمل رسوب، شاخص قدرت رودخانه در محیط سامانه دادههای مکانی تهیه گردید. سپس نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش با استفاده از مدل LNRF تهیه گردید. سرانجام برای ارزیابی مدل از روش سطح زیر منحنی و ROC استفاده گردید. نتایج ارزیابی منحنی ROC دقت 4/80 درصد را نشان داد. ارزیابی مدل نشان داد که LNRF دقت خیلی خوبی برای تحلیل خطر زمین لغزش در منطقه مورد مطالعه دارد.
زمین لغزش,LNRF,خطر,حوزه آبخیز زیارت,استان گلستان
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_113506.html
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_113506_86ae536a6e9cb5853779675598b40f44.pdf
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس
پژوهش های آبخیزداری
2981-2313
2981-2038
29
3
2016
09
22
بررسی رسوبزایی واحدهای سنگشناسی با استفاده از خصوصیات کانیشناسی (مطالعه موردی: زیرحوضه مادآباد در حوزه آبخیز قره قوش خدابنده)
24
33
FA
10.22092/wmej.2016.112232
جهت اجرای برنامههای حفاظت خاک و کنترل رسوب، کسب اطلاعات از اهمیت نسبی منابع رسوب و سهم آنها در تولید رسوب و در نتیجه شناسایی مناطق بحرانی در داخل حوزه آبخیز امری ضروری می باشد. هدف از این مطالعه، تعیین جنس اجزاء تشکیلدهنده رسوبات و نسبت دادن ذرات رسوبی به واحدهای سنگشناسی حوضه و در نتیجه تعیین سهم و اهمیت نسبی هر یک از واحدهای سنگشناسی در رسوب زایی میباشد. ابتدا در روی رسوبات بند سنگی ملاتی اقدام به حفر پروفیل و نمونهبرداری از افقهای مختلف آن گردید. برای کلیه نمونهها دانهبندی انجام شد. سپس الکهای 150 میکرون، 300 میکرون و 1180میکرون به دلیل داشتن فراوانی بیشتر به عنوان الک شاخص انتخاب شدند و با انتخاب 100 دانه رسوبی از هر نمونه، جنس کانیها و خردهسنگها تعیین گردید. سپس جنس کانیها و خردهسنگها با واحدهای سنگشناسی مقایسه و تطبیق داده شد و سنگ و واحد تولیدکننده هرکانی و خردهسنگ و درصد سهم هر واحدسنگی در تولید رسوب مشخص شد. مطابق نتایج به دست آمده سهم اشتراک واحد Q<sup>t2</sup> که شامل پادگانههای آبرفتی جدید می باشد، 12/34 درصد به دست آمد در حالی که سهم اشتراک واحد سنگ شناسی M<sup>1</sup><sub>q</sub> متشکل از سنگ آهک فسیل دار و بیومیکریت، 88/65 درصد می باشد. پس از دخالت دادن عامل مساحت و محاسبه اهمیت نسبی، واحد Q<sup>t2</sup> با درصد اهمیت نسبی 32/56 در مقایسه با واحد M<sup>1</sup><sub>q</sub> با 68 /43 درصد اهمیت نسبی بیش تری در تولید رسوب داشته است.
واحد سنگشناسی,رسوب,کانی شناسی,حوزه آبخیز قره قوش
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_112232.html
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_112232_55648a648319141f5c690332dd655a7e.pdf
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس
پژوهش های آبخیزداری
2981-2313
2981-2038
29
3
2016
09
22
تاثیر واحدهای کاری TMU و Geopedology در دقت نقشه پسرفت خاک
34
40
FA
10.22092/wmej.2016.113509
سالانه سطوح قابل ملاحظهای از اراضی با ارزش در سطح جهان در اثر ضعف مدیریت از حیز انتفاع ساقط شده و دچار پسرفت میشود. پسرفت خاک، شامل هرگونه کاهش قدرت محصولدهی خاک یا از هدررفت مواد غذایی مورد نیاز گیاه بهوسیله فرسایش میباشد. این پژوهش، با هدف بررسی پسرفت کیفیت خاک و تهیه نقشه آن، در حوزه آبخیز هنام استان لرستان اجرا شد. با استفاده از دو روش TMU و Geopedology، محدوده مطالعاتی به واحدهای همگن از نظر پسرفت خاک تقسیم و هر یک از این واحدها بهعنوان واحدهای کاری در نظر گرفته شد. برای هریک از خصوصیات خاک در واحدهای TMU و Geopedology، نمودار کنترل کیفیت ترسیم، شاخص پسرفت خاک محاسبه و بهکمک مدل GLASOD در هر واحد نقشه، نوع، دلیل، درجه، وسعت و شدت پسرفت مشخص و نقشه پسرفت خاک تهیه شد. بهمنظور مقایسه دو نقشه پسرفت خاک در واحدهای کاری TMU و Geopedology با نقاط شاهد، مقایسه آماری با استفاده از دو آزمون ویلکاکسن و مقایسههای زوجی انجام شد. نتایج بهدست آمده نشان داد، در نقشه واحدهای کاری TMU، 46 نوع واحد وجود دارد که در 61 مکان قرار گرفتهاند. این تعداد در نقشه واحدهای کاری Geopedology، 45 نوع است که در 94 مکان مشاهده میشود. صحت نقشههای پسرفت تهیه شده بهروش TMU و Geopedology بهترتیب 3/66 و 9/68 درصد و از نظر دقت، ضریب تغییرات صحت واحدهای کاری در نقشه حاصل از روش TMU، 58/25 و در نقشه Geopedology، 26/30 درصد میباشد. نتایج در هر دو آزمون نشان داد، بین درجه پسرفت حاصلخیزی نقاط شاهد و نقشه TMU از نظر آماری اختلاف معنیداری وجود ندارد. همچنین، نتایج نشان داد در هر دو آزمون، بین نقاط شاهد و نقشه Geopedology از نظر آماری اختلاف معنیدار وجود دارد. این امر با نتایج بهدست آمده در بررسی دقت در هر دو نقشه پسرفت همخوانی داشت. <br /><br />
زیرحوزه هنام,فرسایش خاک,کنترل کیفیت,واحد کاری,GLASOD
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_113509.html
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_113509_7a4983bd9765ad02736a230530ccffcb.pdf
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس
پژوهش های آبخیزداری
2981-2313
2981-2038
29
3
2016
09
22
شبیهسازی سیلاب شهری بیرجند با استفاده از مدل HEC-RAS و ARC-GIS
41
56
FA
10.22092/wmej.2016.112239
توسعه مناطق مسکونی و شهری در حاشیه رودخانهها، تغییر کاربری اراضی زراعی به اراضی مسکونی باعث میگردد که رفتار هیدرولوژیکی حوضههای آبخیز شهری نسبت به حوضههای طبیعی، غیرعادی و نامنظم باشد. در این تحقیق رفتار سیلاب درونشهری بیرجند واقع در حوضه شاهرود مطالعه گردید. حوضه شاهرود در سالهای اخیر تغییر کاربریهای زیاد غیر کارشناسی داشته است. در این راستا در ابتدا با توجه به تصاویر ماهوارهای، کاربری اراضی و بازدیدهای میدانی شماره منحنی رواناب مدل SCS تعیین گردید. در ادامه پس از برداشت مشخصات هندسی رودخانه اصلی و سازههای هیدرولیکی آن نظیر پلها، با استفاده از مدل HEC-HMS دبی سیلاب حوضه شبیهسازی گردید. نتایج حاصل از شبیهسازی نشان میدهد که دوره بازگشتهای 25 و 100 سال به ترتیب منجر به وقوع دبیهای اوج سیلاب به میزان 63/207 و 56/463 متر مکعب بر ثانیه میشوند. نتایج شبیهسازی سیلاب با دوره بازگشت 25 ساله نشان میدهد که این سیلاب ماکزیمم جریانی است که مقاطع و سازههای هیدرولیکی رودخانه، قادر به عبور آن میباشند، بنابراین در راستای کاهش خطرات ناشی از سیلاب در شهر بیرجند، توجه بیشتر به افزایش پتانسیل عبور سیلاب رودخانه ضروری میباشد.
تصاویر ماهوارهای,پهنهبندی سیلاب,شماره منحنی,HEC- HMS,حوضه شاهرود
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_112239.html
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_112239_f2677e31537ce6f375f2907cdd103a45.pdf
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس
پژوهش های آبخیزداری
2981-2313
2981-2038
29
3
2016
09
22
بررسی خصوصیات ژئوشیمیایی رخسارههای واحد دشتسر ( مطالعه موردی : حوزۀ آبخیز دشت یزد – اردکان )
57
66
FA
10.22092/wmej.2016.112500
عناصر نادر خاکی (REE) در میان عناصر کمیاب کمترین انحلال دارند و بنابراین نسبت به دیگر عناصر طی فرایند هوازدگی تحرک کمتری دارند و همچنین خصوصیات REE به طور عمده وابسته به منشأ میباشد. در این تحقیق 73 نمونه سطحی در قالب رخسارههای ژئومورفولوژی تیپهای واحد دشتسر به منظور مقایسه مقادیر REE و شاخصهای REE و اندازهگیری ترکیبات اصلی و محاسبه شاخص شیمیایی تغییر از رخسارههای مختلف جمعآوری گردید. به منظور مقایسه رخسارههای مختلف از آزمون دانکن و آنالیز تجزیه واریانس (anova) استفاده شد. نتایج نشان داد که بین رخسارههای مختلف از نظر مقادیر عناصر یتربیوم (Yb)، اربیوم (Er)، هولمیوم (Ho)، یوروپیوم (Eu)، پراسئودیمیوم (Pr)، سریوم (Ce) و لانتانیوم (La) و شاخصهای (∑REE، Eu/Eu <sup>ï</sup>، (Gd/Yb)<sub>n</sub> و (La/Yb)<sub>n</sub>) در سطح 1 درصد و از نظر مقادیر نئودیمیوم (Nd) و شاخص Nd/Yb در سطح 5 درصد اختلاف معنیدار میباشد و از نظر مقادیر عناصر دیسپروسیوم (Dy)، لوتیتیوم (Lu)، تولیوم (Tm)، تربیوم (Tb)، ساماریوم (Sm) و گادولینیوم (Gd) و شاخص (La/Sm)<sub>n</sub> اختلاف معنیداری مشاهده نگردید. بیشترین و کمترین r همبستگی به ترتیب بین شاخصهای Eu/Eu<sup>*</sup> و (La/Yb)<sub>n</sub> و شاخصهای (Gd/Yb)<sub>n</sub> و (La/Sm)<sub>n</sub> وجود دارد و همچنین بیشترین و کمترین r همبستگی به ترتیب بین Fe2O3+Mg /Al2O3 و Nd و CaO – Nd بدست آمد. مقدار CIA در اکثر نمونهها کمتر از 55 میباشد که نشاندهندة اینست که هوازدگی در منطقه مورد مطالعه وجود ندارد.
عناصر نادر خاکی,شاخصهای REE,رخسارههای ژئومورفولوژی,واحد دشتسر,شاخص شیمیایی تغییر و دشت یزد – اردکان
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_112500.html
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_112500_7378ee3d6087aa8c54b48f93dae9c817.pdf
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس
پژوهش های آبخیزداری
2981-2313
2981-2038
29
3
2016
09
22
بررسی تغییرات ماهانه و سالانه تولید و مصرف علوفۀ گونه مرتعیChrysopogon aucheri در جونگان گنو- استان هرمزگان
67
74
FA
10.22092/wmej.2016.112316
مقدار تولید علوفه در مرتع در زمانهای مختلف فصل چرا و در ماههای مشابه سالهای مختلف متفاوت است. در شرایط کنونی ظرفیت چرا برای یک بار در طول فصل چرا که مصادف با بیشینۀ رشد گیاهان مرتعی است محاسبه میشود. این امر سبب میشود شمار دام بیشتری در طول فصل چرا وارد مرتع شده و در نتیجه موجب تخریب بیشتر مرتع میگردد. چون امکان اندازهگیری تولید مرتع در ماههای مختلف فصل چرا در هر سال میسر نیست، بنابراین، لازم است مقدار علوفۀ تولید شده در ماههای فصل چرا و در چند سال اندازهگیری و بر اساس آن ظرفیت چرای درازمدت گونههای کلیدی مرتع محاسبه گردد. هدف این بررسی، تعیین تغییرات فصلی تولید و مصرف علوفۀ گونۀ Chrysopogon aucheri (Boiss.) Stapf در ماههای فصل رویش در سالهای مختلف است. این پژوهش در تیپ گیاهیِ Gymnocarpos decander-Euphorbia larica در ارتفاع 265 متر از سطح دریا در منطقۀ جونگان گنو در 40 کیلومتری بندر عباس، به مدت 4 سال اجرا شد. برای این منظور تولید پایههای این گونه در داخل قطعۀ محصور شدۀ یک هکتاری، با فواصل یک ماهه تا رکود رشد گیاه اندازه گیری شد. در بیرون قطعۀ محصور نیز میزان باقیماندۀ تولید پایههای انتخاب شده نیز اندازهگیری و از تفاضل آن از تولید در داخل قرق، میزان مصرف گونه تعیین شد. علوفۀ تولید و مصرف شده در هوای آزاد خشک و با نرم SAS آنالیز شد. نتیجۀ بررسی نشان داد که به سبب تغییر پذیری بالای بارندگی ماهانه و سالانه در منطقه، تولید و مصرف علوفۀ این گونه در ماهها و سالهای مختلف، در سطح 1% اختلاف معنیداری با یکدیگر دارند.
تولید,مصرف,گونۀ مرتعی,Chrysopogon aucheri,بندرعباس
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_112316.html
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_112316_5df1d04ee9c030df5009778753d12810.pdf
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس
پژوهش های آبخیزداری
2981-2313
2981-2038
29
3
2016
09
22
ارزیابی بیابانزایی اراضی حوزۀ آبخیز شازند با استفاده از روش فائو و یونپ
75
87
FA
10.22092/wmej.2016.112498
شناسائی و ارزیابی عوامل مؤثر در بیابانزایی و تعیین مناطق مبتلا به این معضل از ضروریات امر در هر منطقه میباشد. یکی از مناسبترین روشها جهت ارزیابی بیابانزایی روش فائو و یونپ میباشد که در آن فرآیندهای متعددی جهت ارزیابی بیابانزایی بررسی و مطالعه میگردند. زوال پوشش گیاهی، فرسایش آبی، فرسایش بادی، افت کمّی و کیفی منابع آب و شور شدن خاک به همراه فشار دام و جمعیت بر روی محیط زیست فرآیندهای اصلی مورد مطالعه در این تحقیق بودند. دوره زمانی ارزیابی یک دورۀ 20 ساله (87-1368) و با توجه به قدیمیترین اطلاعات، عکسهای هوائی و تصاویر ماهوارهای موجود انتخاب شد. برای ارزیابی هر فرآیند چندین شاخص در نظر گرفته شده و با برداشتهای میدانی و مطالعات کتابخانهای شاخصهای منتخب ارزیابی و امتیازدهی شدند. چهار کلاس ناچیز، متوسط، شدید و خیلیشدید نیز جهت تفکیک درجات بیابانزایی در نظر گرفته شد. هر یک از فرآیندها از سه جنبه وضعیت کنونی، سرعت و استعداد طبیعی بیابانزایی بررسی شدند. نقشههای بیابانزایی از جنبههای مذکور در محیط GIS ترسیم و جهت تهیۀ نقشه نهایی بیابانزایی تلفیق گردیدند. بر اساس نتایج حاصله در حوزۀ آبخیز شازند به ترتیب 116466 هکتار (20%) اراضی در کلاس ناچیز، 273240 هکتار (48%) در کلاس متوسط و 179123 هکتار (32%) در کلاس شدید بیابانزایی قرار دارند. بیابانزایی شدید عمدتاً در اراضی با شیب 30-15 درصد و دارای پوشش گیاهی فقیر مشاهده شد. فرسایش آبی و زوال پوشش گیاهی عوامل اصلی بیابانزایی و فشار چرای دام علت اصلی افزایش سرعت تخریب اراضی در این منطقه میباشد
بیابانزایی,فائو و یونپ,شازند,فرسایش آبی,زوال پوشش گیاهی
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_112498.html
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_112498_80a548d7e936175c8f084bf77d377bc7.pdf
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس
پژوهش های آبخیزداری
2981-2313
2981-2038
29
3
2016
09
22
تعیین بهترین روش زمین آماری در تحلیل مکانی شاخص خشکسالی توزیع استاندارد در استان یزد
88
100
FA
10.22092/wmej.2016.112499
به منظور بررسی وضعیت خشکسالی استان یزد و برنامهریزی در جهت کاهش خسارات حاصل از آن باید نقشههای پهنهبندی خشکسالی تهیه گردد. بدین منظور در این مطالعه بعد از محاسبه شاخص بارش استاندارد در مقیاسهای 6 و 12 ماهه در 39 ایستگاه هواشناسی واقع در استان یزد، جهت تخمین و میانیابی پارامتر شاخص بارش استاندارد اسفند سال 1389، از روشهای کریجینگ و عکس فاصله وزنی با درجات 1 تا 5 استفاده شد. سپس با استفاده از روش ارزیابی متقاطع، مجذور میانگین خطای تخمین، میانگین مطلق اشتباهات، ضریب تبیین ((R<sup>2</sup>خطای نقشهها برآورد گردید و بهترین روش میانیابی انتخاب گردید. نتایج حاصل نشان داد که در مقیاس 6 ماهه روش عکس فاصله وزنی با توان 3 و در مقیاس12 ماهه با توان2 دقت بالاتری را در پهنهبندی خشکسالی در منطقه مورد مطالعه نشان میدهند. همچنین طبقهبندی کلاس شدت خشکسالی نشان داد که در مقیاس 6 ماهه و 12 ماهه بیشترین مقدار مساحت استان در پهنه خشکسالیها از نوع خفیف میباشد، این در حالی است که با افزایش گام زمانی از شدت ترسالی در شمال استان کاسته شده و در جنوب استان نیز از حالت خشکسالی شدید به حالت متوسط گرایش پیدا میکند.
خشکسالی,شاخص بارش استاندارد,زمین آمار,استان یزد
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_112499.html
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_112499_48cb9ad637171a1bfccbcb2c321c4df5.pdf
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس
پژوهش های آبخیزداری
2981-2313
2981-2038
29
3
2016
09
22
برآورد نقطهای منحنی مشخصهی رطوبتی خاک با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی و بهینهسازی آن با الگوریتم ژنتیک در کشت و صنعتهای نیشکر خوزستان
101
112
FA
10.22092/wmej.2016.112501
ویژگیهای هیدرولیکی خاک در مدیریت اراضی تحت کشت نیشکر نقش به سزایی دارد. هدف از این تحقیق برآورد نقطهای منحنی مشخصهی رطوبتی خاکبااستفاده شبکهی عصبی مصنوعیوبهینهسازیآنبا الگوریتم ژنتیک میباشد. بدین منظور براساس ویژگیهای مدیریت اراضی، درصد مواد آلی، بافت خاک، هدایت الکتریکی و درصد سدیم جذب سطحی شده، 4 واحد کاری در کشت و صنعتهای دعبل خزاعی، امیر کبیر، کارون و هفتتپه انتخاب شد. در مجموع تعداد 310 نمونه خاک از دو عمق 40-0 و 80-40 سانتیمتری نیمرخ خاک به طور تصادفی برداشت گردید. در این پژوهش پنج مدل به شکل سلسله مراتبی به وسیلهی شبکهی عصبی مصنوعی برای برآورد نقطهای منحنی مشخصهی رطوبتی خاکمورد پیریزی و ارزیابی قرار گرفت. جهت بررسی کارآیی مدلها از ضریب همبستگی اسپیرمن (R)، متوسط مربعات خطای نرمال شده (NMSE) و متوسط خطای مطلق (MAE) استفاده شد. از آن جا که انتخاب هر یک از پارامترهای متغیر شبکهی عصبی مستلزم آزمون و خطاهای مکرر و در نتیجه آموزش تعداد زیادی شبکه با ساختار مختلف بود، از روش الگوریتم ژنتیک برای بهینهیابی این پارامترها استفاده شد و کارایی این روش در بهینهسازی شبکهی عصبی بررسی گردید. نتایج نشان داد، شبکهی عصبی در مدلسازی و برآورد نقطهای منحنی مشخصهی رطوبتی خاکاز دقت بالایی برخوردار است (054/0NMSE=، 019/0MAE=، 963/0R=). همچنین تلفیق شبکهی عصبی با الگوریتم ژنتیک، جهت بهینهسازی شرایط اجرایی آن، مثبت ارزیابی گردید و روش تلفیقی در تمامی موارد برتری خود را نسبت به اجرای شبکهی عصبی بدون بهینهسازی نشان داد (015/0NMSE=، 01/0MAE=، 985/0R=).
الگوریتم ژنتیک,شبکههای عصبی مصنوعی,منحنی مشخصهی رطوبتی خاک
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_112501.html
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_112501_99625c5493201b4556209c242d4f5a4f.pdf