ORIGINAL_ARTICLE
اندازهگیری شاخصهای کیفیت علوفه گونههای مرتعی در مراتع نیمه استپی تیلآباد استان گلستان
کیفیت علوفه 9 گونه مرتعی شامل؛ Acantholimon festucaceu ،Cleome coluteoides ،Convolvulus calverti ،Eurotia ceratoides ،Halothamus glaucus ،Stipa barbata ،Verbascum speciosum و Zygophyllum atriplicoides که از گونههای مورد چرای دام در مراتع نیمه استپی تیلآباد استان گلستان میباشند، در سه مرحله رشد (رشد رویشی، گلدهی و بذر دهی) در سال 1387 مورد مطالعه قرار گرفت. شاخصهای کیفیت علوفه شامل؛ درصد پروتئینخام (CP)، درصد الیاف نامحلول در شوینده اسیدی (ADF)، درصد هضمپذیری ماده خشک (DMD) و مقدار انرژی متابولیسمی (ME) (مگاژول بر کیلوگرم ماده خشک) اندازهگیری شد. برای مقایسه گونهها و مراحل رشد از نظر شاخصهای کیفیت علوفه، از تجزیه واریانس و به منظور مشاهده منابع تغییرات بین گروهی، از آزمون مقایسه دانکن استفاده شد. بر مبنای نتایج حاصل؛ میانگین مقادیر پروتئین-خام گونهها در واحد وزن پوشش گیاهی مراحل مختلف رشد (رشد رویشی، گلدهی و بذردهی) به ترتیب عبارتند از؛ 03/18، 13/14 و 12/9 درصد که در هر سه مرحله رشد، بالاتر از مقدار تقریبی سطح بحرانی آن (7 درصد) برای تامین نیاز روزانه یک واحد دامی (گوسفند بالغ و غیر شیرده 50 کیلوگرمی) است. میانگین مقادیر هضمپذیری در واحد وزن پوشش گیاهی مراحل مختلف رشد به ترتیب؛ 13/66، 29/60 و 72/52 درصد میباشد که در هر سه مرحله، بالاتر از سطح بحرانی آن (50 درصد) برای نیاز نگهداری یک واحد دامی است. مقادیر انرژی متابولیسمی گونهها در واحد مراحل مختلف رشد به ترتیب؛ 24/9 ، 25/8 و 96/6 مگاژول بر کیلوگرم ماده خشک بود که مقدار آنها در مرحله رویشی و گلدهی بیشتر و در مرحله بذردهی کمتر از مقدار تقریبی سطح بحرانی آن (8 مگاژول) برای تامین نیاز نگهداری روزانه یک واحد دامی میباشد. این امر بیانگر این است که مطلوبیت کیفیت علوفه مرتع در زمانهای مختلف چرا، یکسان نمیباشد و لازم است نیاز روزانه واحد دامی بر مبنای کیفیت علوفه مشخص شود. طبیعی است که بسته به شرایط سال ممکن است، کیفیت علوفه گیاهان قدری تغییر یابد ولی به دلیل هزینه بر بودن تعیین کیفیت علوفه، میتوان از نتایج مذکور به منظور برآورد نیاز روزانه دام در سالهای مختلف استفاده کرد.
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_106888_ceb6b4e640e718c389a479d6bb6e3e82.pdf
2014-10-23
3
12
10.22092/wmej.2014.106888
کیفیت علوفه
فنولوژی
حد بحرانی
مراتع تیل آباد
گلستان
ORIGINAL_ARTICLE
تأثیر متغیرهای بارندگی و دما بر تولید علوفه گونههای گیاهی مهم منطقه حفاظت شده کالمند در استان یزد
منطقة حفاظت شدة کالمند یکی از زیستگاههای مهم گونه آهوی ایرانی، در کشور ایران محسوب شده و تأمین علوفه این حیوان از دغدغه های اصلی مسئولین منطقه به شمار میآید. این مطالعه طی سالهای زراعی 1378 لغایت 1386 و با هدف بررسی تأثیر نوسانات بارش و دما بر تولید گونههای مهم گیاهی این منطقه انجام شد. به این منظور هر ساله تولید گیاهان به روش نمونهگیری مضاعف و با استفاده از پلاتهای ثابت و تصادفی اندازهگیری شد. آمار بارندگی و دما نیز از ایستگاه کلیماتولوژی ابراهیمآباد مهریز تهیه گردید. رابطه بین مقادیر تولید و متغیرهای اقلیمی بوسیله تجزیه همبستگی و رگرسیون گام بهگام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد میزان بارندگی فصل زمستان، بازه های زمانی آذر تا اسفند و دی تا فروردین سال بعد به ترتیب بیشترین تأثیر را بر تولید گونههای Artemisia sieberi, Noaea mucronata و orientalis Scariola در منطقه مورد مطالعه داشتند. در حالی که میانگین دمای خرداد ماه تنها متغیر مؤثر بر تولید گونه Stachys inflata شناخته شد. تولید گونه های orientalis Scariola و Artemisia sieberi علاوه بر متغیر بارش تحت تأثیر حداکثر دمای خرداد ماه نیز قرار داشتند. در نهایت نتایج نشان داد از بین متغیرهای اقلیمی بارش دی تا فروردین به همراه حداکثر درجه حرارت خرداد ماه بیش ترین تأثیر را بر تولید کل منطقه دارند لذا می توان برای پیش بینی ظرفیت چرایی منطقه از آنها بهره برد.
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_106889_cb0ce595da121a0a638e920d29652a9b.pdf
2014-10-23
131
21
10.22092/wmej.2014.106889
تولید علوفه
متغیرهای بارندگی و دما
مراتع خشک
منطقه حفاظت شده کالمند
ORIGINAL_ARTICLE
کیفیت علوفه گونههای مهم مرتعی در مراتع نیمه استپی منطقه قره باغ ارومیه (مطالعه موردی: مراتع خانقاه سرخ ارومیه)
آگاهی از جوابگوئی علوفه مرتع به نیاز روزانه واحد دامی چراکننده در مرتع، یکی از موارد ضروری در تعادل دام و مرتع میباشد. به همین منظور در پژوهش حاضر، از 6 گونه مرتعی Bromus tomentallus،Koeleria cristata ، Festuca ovina، Teucriom poliom،Helichrysum globiferum، kotschyanus Thymus که از گونههای مهم و مورد چرای دام در مراتع نیمه استپی قرهباغ ارومیه میباشند، در سه مرحله رشد (رشد رویشی، گلدهی و بذردهی) در سال 1387 نمونهبرداری شد. در هر مرحله، 3 نمونه و برای هر نمونه 9 پایه گیاهی قطع شد. پس از اندازهگیری درصد ازت (N) و الیاف نامحلول در شوینده اسیدی (ADF) گونههای مورد مطالعه؛ مقادیر پروتئین خام (CP)، ماده خشک قابل هضم (DMD) و انرژی متابولیسمی (ME) آنها به منظور اطلاع از حد بحرانیشان برای تامین نیاز روزانه واحد دامی محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها، از تجزیه واریانس دو طرفه (GLM) و به منظور مشاهده منابع تغییرات درون گروهی، از آزمون دانکن استفاده شد. نتایج نشان میدهد که؛ بیشترین مقدار پروتئین خام (20/10 درصد)، متعلق به گونه Teucrium polium و بیشترین مقدار ماده خشک قابل هضم (01/55 درصد) و انرژی متابولیسمی (35/7 مگاژول بر کیلوگرم ماده خشک) مربوط به گونهHelichrysum plicatus است. کمترین مقدار پروتئین خام (07/7 درصد)، ماده خشک قابل هضم (13/46 درصد) و انرژی متابولیسمی (84/5 مگاژول بر کیلوگرم ماده خشک) متعلق به گونه Festuca ovina میباشد. بر مبنای نتایج مذکور و با در نظر گرفتن سهم گونهها در ترکیب گیاهی مرتع، میانگین مقادیر پروتئین خام مراحل مختلف رشد شامل؛ مرحله رویشی، گلدهی و بذردهی به ترتیب عبارتند از؛ 22/13، 13/8 و 03/5 درصد که در مراحل رویشی و گلدهی بیشتر و در مرحله بذردهی، کمتر از مقدار تقریبی سطح بحرانی آن (7 درصد) برای تامین نیاز روزانه یک واحد دامی میباشد. میانگین مقادیر ماده خشک قابل هضم در مراحل مختلف رشد به ترتیب؛ 07/58، 55/49 و 08/43 درصد میباشد که در مرحله رویشی، بالاتر از سطح بحرانی آن (50 درصد) برای نیاز نگهداری واحد دامی و در مرحله گلدهی و بذردهی کمتر است. مقادیر انرژی متابولیسمی نیز در مراحل مختلف رشد به ترتیب عبارتند از؛ 87/7، 42/6 و 32/5 مگاژول بر کیلوگرم ماده خشک که در مراحل مورد مطالعه، کمتر از مقدار تقریبی سطح بحرانی آن (8 مگاژول) برای تامین نیاز روزانه یک واحد دامی میباشد. این امر بیانگر این است که مطلوبیت کیفیت علوفه مرتع در زمانهای مختلف چرا، یکسان نمیباشد و لازم است نیاز روزانه واحد دامی بر مبنای کیفیت علوفه مشخص شود. طبیعی است که بسته به شرایط سال ممکن است، کیفیت علوفه گیاهان قدری تغییر یابد ولی به دلیل هزینه بر بودن تعیین کیفیت علوفه، میتوان از نتایج مذکور به منظور برآورد نیاز روزانه دام در سالهای مختلف استفاده کرد.
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_106890_9f661fc2bb9b0e0dd29d94fbec0d5727.pdf
2014-10-23
22
30
10.22092/wmej.2014.106890
کیفیت علوفه
حد بحرانی
نیاز روزانه دام
مراتع قره باغ
ORIGINAL_ARTICLE
پیشبینی تغییرات کربن آلی خاک دیمزارها و آنالیز حساسیت متغیرهای تخمینگر
از آنجا که کربن آلی خاک نقش کلیدی در تولید و باروری خاک دارد، جایگاه منحصر به فردی در مدیریت پایدار خاک و مدیریت صحیح کشت بویژه در شرایط کشور ما دارد. از میان اجزاء تشکیل دهنده خاک، ماده آلی خاک تنهی جزئی است که تغییرات آن در میان مدت صرفا تابع شرایط مدیریتی است. تحقیق حاضر با هدف بررسی اثرات عوامل مدیریتی و فیزیکی بر تغییرات کمی کربن آلی خاک در کاربری زراعت دیم حوزه نیمه خشک مرگ در غرب کشور انجام شد. نمونه برداری به روش سیستماتیک تصادفی انجام و شبیه سازی و تحلیل اثرات عوامل فیزیکی و مدیریتی و آنالیز حساسیت متغیرهای تخمینگر به کمک شبکه های عصبی مصنوعی صورت پذیرفت. نتایج تحقیق نشان داد که در شبکههای عصبی مصنوعی اجرا شده ، شبکه با دو لایه مخفی و تعداد دو نورون در هر لایه با حداقل خطای MSE بین 04/0 تا 07/0 (با ترکیبات مختلف متغیرهای ورودی)، بهترین کارائی را نشان داد. تابع تبدیل به کار رفته برای فرآیند کردن ورودیها در لایه مخفی تابع تانژانت هیپربولیک بود. همچنین شبکه اجرا شده با استفاده از 31 متغیر فیزیکی و مدیریتی توانسته است 78درصد تغییرات کربن را درسطح حوزه پیش بینی نماید. بیشتر این توانمندی مربوط به متغیرهای مدیریتی، بوده است.. همچنین نتایج آنالیز حساسیت متغیرهای ورودی شبکه عصبی نشان داد که در بین متغییرهای مدیریتی، متغییرهای مربوط به سناریوی خاکورزی، سناریوی مدیریت بقایای محصول و سناریوی نظام تناوب به ترتیب با کنترل 24و 24 و 18 درصد تغییرات کربن آلی خاک دارای بالاترین اولویت تاثیرگزاری بر تغییرپذیری کربن آلی خاک میباشند.
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_106891_80eace933666fcd24838f7984a075bff.pdf
2014-10-23
31
38
10.22092/wmej.2014.106891
شبکه های عصبی مصنوعی
کربن آلی خاک
کاربری دیم
آنالیز حساسیت
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی تأثیر متغیرهای ارتفاع و خصوصیات خاک بر تنوع گیاهی در برخی از رویشگاه های مرتعی استان یزد
هدف از این تحقیق، شناخت اثر متغیرهای محیطی ارتفاع و خاک بر تنوع گیاهی برخی از رویشگاههای مهم مرتعی استان یزد بود. در این راستا 15 رویشگاه مرتعی با شرایط مطلوب بومشناختی، در نقاط مختلف استان انتخاب شدند. در تودۀ گیاهی معرّف هر رویشگاه، اقدام به نمونهبرداری از پوشش گیاهی شد. برای اندازهگیری ویژگیهای پوشش گیاهی، سطح بهینه پلات نمونهبرداری به روش سطح حداقل و تعداد پلات مورد نیاز نیز بعد از نمونه برداری اولیه و با توجه به تغییرات پوشش گیاهی به روش آماری تعیین شد. پس از ثبت ارتفاع از سطح دریا در محل هر رویشگاه، بسته به عمق ریشهدوانی گیاهان، یک نمونه خاک ترکیبی جمعآوری شد. متغیرهای خاکی اندازهگیری شده شامل: درصد سنگریزه، رس، سیلت و ماسه، درصد اشباع، آهک، گچ، اسیدیته، هدایت الکتریکی، سدیم، کلسیم، منیزیم، کلر، بیکربنات و نسبت جذب سدیم بودند. مطالعه تنوع گیاهی هر رویشگاه بر مبنای دادههای وفور، حضور و عدم حضور گونهها و با استفاده از پنج شاخص غنای گونهای، تنوع شانون- وینر، تنوع و غلبه سیمپسون و یکنواختی پایلو انجام شد. بررسی روابط بین متغیرهای محیطی و شاخصهای تنوع زیستی با استفاده از تجزیه چند متغیره RDA نشان داد که از بین متغیرهای محیطی، ارتفاع از سطح دریا، میزان ماده آلی، شوری و بافت خاک بیشترین تأثیرات معنیدار را بر تغییرات تنوع گیاهی رویشگاهها دارند.
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_106892_b5e05a6b566d860f7e0cd2ae078d5952.pdf
2014-10-23
39
50
10.22092/wmej.2014.106892
شاخصههای تنوع زیستی گیاهی
ارتفاع
متغیرهای خاک
تجزیة افزونگی (RDA)
مراتع استپی
ORIGINAL_ARTICLE
تغییرات ترکیب، غنا و تنوع گونه ای بانک بذر خاک در طول فصل رویش (مطالعه موردی: علفزار منطقه سرخ آباد سوادکوه، مازندران)
بخش مهمی از تنوع گونهای در اکوسیستم مرتعی به صورت ذخیره بذر گیاهان در خاک است. این منبع گونهای میتواند در هر سال و بین سالهای مختلف تغییر نماید. این تغییرات میتواند تغییر در پوشش گیاهی را به همراه داشته باشد. هدف از این تحقیق شناسایی تغییرات ترکیب، غنا و تنوع گونهای در بانک بذر خاک در طول یک فصل رویش بوده است. این مطالعه در بخشی از علفزارهای کوهستانی منطقه سرخ آباد سوادکوه در استان مازندران انجام شد. نمونهگیری بانک بذر خاک در امتداد هشت ترانسکت 200 متری با استقرار 80 پلات یک متر مربعی در چهار زمان (اسفند، اردیبهشت، مرداد و مهر) از دو عمق صفر تا 5 و 5 تا 10 سانتیمتری خاک صورت پذیرفت. ترکیب و مقدار بانک بذر به روش جوانهزنی در گلخانه تعیین گردید. در مجموع در بانک بذر 76 گونه شناسایی شد. تعداد 42، 58، 52 و 55 گونه در بانک بذر به ترتیب در اسفند، اردیبهشت، مرداد و مهر حضور داشتند. تنوع و غنای گونهای در بانک بذر خاک در طول فصل رویش به طور معنیداری افزایش یافت. همچنین این شاخصها به طور معنیداری در عمق صفر تا 5 سانتیمتری نسبت به عمق دوم خاک بیشتر بودند. اما یکنواختی گونهای روندی کاهشی در طول فصل رویش داشت به طوری که بیشترین یکنواختی در ابتدای فصل رویش و از نظر عمق در عمق دوم خاک مشاهده شد. در آنالیز چند متغیره بانک بذر مرداد و مهر از نظر مقدار و ترکیب گونهای شباهت بیشتری با یکدیگر داشتند.
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_106893_e8ad3d76786b974b7dc6b7142d359c3c.pdf
2014-10-23
51
61
10.22092/wmej.2014.106893
بانک بذر دائمی
بانک بذر موقتی
تنوع زیستی
جوانهزنی بذر
خواب بذر
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی رسوبگذاری و فرسایش در مصبها تحت اثر توام جزرومد و امواج عمود بر ساحل با استفاده از مدل سازی عددی
مصب ها عناصری تاثیرگذار بر کنترل حرکات رسوب و توزیع آن در سواحل میباشند. لذا، شناسایی عوامل مؤثر بر هیدرودینامیک مصبها که بعنوان فرآیندهای انتقال و از عوامل مهم در تعیین هندسه و شکل سواحل و مصبها محسوب میشوند، بسیار حائز اهمیت اند. موج و جزر و مد از عوامل اصلی شکل دهنده مصب ها هستند. شکست موج در آب های کم عمق دهانه مصب موجب شکل گیری جریان های کرانهای و انتقال رسوب در این ناحیه میگردد.همچنین جزر و مد نقش مهمی در تغییر مورفولوژی مصب دارد. در این تحقیق در نظر است که نقش هر دو عامل را بصورت توام، بر روی عوارض رسوبی در مصب، مورد بررسی قرار گیرد. بدین منظور، یک حوضچه ساحلی که از طریق یک مصب به دریای باز متصل میشود، در محیط نرم افزار مایک 21، همانندسازی شده است. در این مدل، از یک شبکه مثلثی ساختارنیافته، با ابعاد 10 تا 50 متری، در یک مدل تفاضل محدود باگام زمانی1 ثانیه استفاده شده است، به طور همزمان، موج و جزر و مد با ارتفاع مختلف، به طرف دهانه فرستاده میشود. الگوی جریان نشان می دهد که با شبیهسازی موج، جریان و انتقال رسوب، به صورت توام، مورفولوژی مصب به گونهای تغییر میکند که پس از گذشت زمان، به حالت تعادل میرسد که در اینصورت، مصب، ایدهآل خواهد بود. علاوه بر ان،به وسیله شاخص بدون بعدHw/Htپارامتر غالب در مصب را میتوان تعیین نمود.
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_106894_99efa957ad93d5b3178186ca65498459.pdf
2014-10-23
62
74
10.22092/wmej.2014.106894
مصب
موج و جزر و مد
رسوبگذاری
فرسایش
مایک 21.3
ORIGINAL_ARTICLE
تدوین و ارائه برنامه مدیریت زمینلغزش در دو سناریوی عادی و بحرانی در آبخیز زیارت استان گلستان
خطرات طبیعی عامل بروز خسارات و تلفات بسیاری در کشور هستند که با شناسایی مناطق مستعد وقوع آنها، میتوان آسیبپذیری احتمالی را تا حد زیادی کاهش داد. پهنهبندی خطر و خسارت زمینلغزش از اقدامات اولیه در کاهش خسارات جانی و مالی احتمالی و مدیریت خطر است. در این پژوهش، پهنهبندی خطر زمینلغزش با مدل آماری دو متغیره تراکم سطح، وزندهی شده با تحلیل سلسله مراتبی به منظور تعیین مناطق خطر زمینلغزش برای مدیریت خطر و خسارت در آبخیز زیارت گرگان مورد ارزیابی قرار گرفت. نقشه خسارت با ترکیب نقشههای شدت خطر، فراوانی عناصر در معرض خطر و درجه آسیبپذیری عناصر براساس معادله عمومی ریسک تهیه شد و برنامه مدیریت زمینلغزش در دو سناریوی عادی و بحرانی با استفاده از روش تصمیمگیری چند معیاره تدوین شد. نتایج نشان داد، 45/27 درصد از سطح حوضه مورد پژوهش در کلاس خطر زیاد و 37/4 درصد در کلاس خطر خیلیزیاد قرار دارد. همچنین 86/7 درصد از سطح حوضه در کلاس خسارت زیاد و 69/25 درصد در کلاس خسارت خیلیزیاد قرار میگیرد. کل خسارت اقتصادی برآورد شده در آبخیز زیارت حدود 25/2 میلیارد ریال میباشد، که با اعمال برنامه مدیریتی در سناریوی عادی 2/3 درصد از سطح حوضه نیاز به استراتژی اجتناب از خطر و 8/50 درصد آن (در مناطق جنگلی و مرتعی) نیاز به اقدامات کنترلی دارد. نهایتاً در سناریوی بحرانی برای قسمت میانی و نزدیک خروجی حوضه با تراکم فعالیت انسانی بالا، 3/44 درصد از سطح حوضه به اجتناب از خطر و 29 درصد به اقدامات کنترلی نیاز دارد.
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_106895_3f57553c6d4b4dbf50e6edc425494e8a.pdf
2014-10-23
75
84
10.22092/wmej.2014.106895
خطر زمینلغزش
خسارت زمینلغزش
برآورد خسارت اقتصادی
تصمیمگیری چندمعیاره
برنامه مدیریت زمینلغزش
ORIGINAL_ARTICLE
ارزیابی کارایی نقشههای ژئومورفولوژی در مکانیابی مناطق مناسب پخش سیلاب در حوزه آبخیز ایور
کشور ایران به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی، توپوگرافی و آب و هوایی، جزء مناطق خشک جهان است. آب عامل محدود کننده فعالیت انسان در این مناطق به شمار میآید. بخش عمده عرصه فعالیت بشر از توسعه منابع طبیعی تجدید شونده، کشاورزی، صنعت و شهرسازی بر روی نهشتههای کواترنر متمرکزند. پخش سیلاب علاوه بر جلوگیری از خسارت سیل و فرسایش، موجب رونق اقتصادی این مناطق نیز میشود. تعیین محل مناسب پخش سیلاب به شناخت کامل از خصوصیات محل پخش مانند نفوذپذیری، شیب، ضخامت آبرفت، ضریب آبگذاری نیازمند است. در این پژوهش، رابطه بین واحدهای ژئومرفولوژی حوزه آبخیز ایور و مناطق مناسب پخش سیلاب بررسی شد. بدین منظور، نقشه ژئومرفولوژی منطقه با استفاده از تفسیر عکسهای هوایی، پردازش تصاویر ماهوارهای و نقشههای توپوگرافی تهیه شد. به منظور ارزیابی نقشه ژئومورفولوژی این نقشه با نقشه اراضی مستعد پخش سیلاب که بر اساس چهار معیار اصلی، هشت زیرمعیار و 24 شاخص انتخاب و با استفاده از سامانه پشتیبانی تصمیمگیری در منطقه ایور به دست آمده بود، مطابقت و مورد مقایسه قرار گرفت و استعداد واحدهای کاری ژئومورفولوژی برای پخش سیلاب تعیین شدند. نتایج نشان داد که تمامی اراضی موجود در واحدهای تپه ماهور در کلاس نامناسب و خیلی نامناسب قرار گرفته اند. اراضی مستعد در واحدهای ژئومورفولوژی مخروط افکنه با 7/20 درصد و اراضی متوسط در واحدهای پادگانههای آبرفتی قدیم و جدید با 5/34 درصد قرار دارند. در نتیجه، واحد پادگانههای آبرفتی قدیم، جدید و مخروط افکنه بیشترین درصد همپوشانی را برای مناطق مستعد پخش سیلاب به خود اختصاص دادهاند. بیشتر مناطق مستعد پخش سیلاب در واحدهای کواترنری Qt1,Qt2,Qf1وQa1 قرار گرفته اند که از علل آن میتوان به قرار گیری این واحدها در حواشی آبراهههای اصلی حوضه، تشکیل شدن این واحدها از رس، سیلت، ماسه و گراول و قرار گرفتن این واحدها در ارتفاعات پایینتر حوضه و در شیبهای کم اشاره نمود. با توجه به سهولت نقشه های ژئومورفولوژی در مناطقی که فاقد اطاعات زیرسطحیاند، نقشههای ژئومورفولوژی میتواند به عنوان معیاری مناسب برای تعیین مناطق پخش سیلاب در نواحی فاقد اطلاعات مورد استفاده قرار گیرد.
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_106896_ba8caae93affddf326442c4873c57e08.pdf
2014-10-23
85
95
10.22092/wmej.2014.106896
سامانه پشتیبانی تصمیمگیری
مخروط افکنه
سامانه اطلاعات جغرافیایی
پادگانههای آبرفتی
معیار
ORIGINAL_ARTICLE
اثرآتش سوزی روی برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک در جنگلهای استان گیلان (مطالعه موردی: منطقه سراوان)
بسیاری از ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک تحت تاثیر آتش سوزی تغییر می کند. آتش می تواند روی عناصر خاک اثر گذاشته و خاک جنگل را تحت تاثیر قرار دهد. این مطالعه با هدف بررسی اثر آتش سوزی بر خصوصیات فیزیکی وشیمایی خاک در جنگلهای سراوان استان گیلان انجام شد. به این منظور سه منطقه 50 هکتاری با شرایط یکسان فیزیوگرافی و اشکوب فوقانی (سوزنی برگ دست کا شت کاج تدا) انتخاب شد. در یک دوره 10 ساله (1386-1377) در منطقه کشل ورزل هفت بار حریق و در منطقه موشنگاه سه بار حرق رخ داده بود. منطقه کچا به عنوان منطقه شاهد که بدون حریق بود در نظر گرفته شد. همه حریق ها بر اساس فرمهای حریق موجود در اداره کل منابع طبیعی استان گیلان به عنوان حریق سطحی ثبت شده بودند. برداشت داده ها با استفاده از روش تصادفی سیستماتیک با ابعاد شبکه 200×100 متر انجام شد بر این اساس در هر منطقه 25 قطعه نمونه تعیین شد در هر قطعه نمونه سه نمونه خاک از عمق 30-0 سانتیمتری برداشت و یک نمونه ترکیبی به آزمایشگاه منتقل شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که آتش سوزی اثر معنی داری روی ازت، اسیدیته، فسفر، پتاسیم، کربن آلی و درصد رطوبت اشباع داشته و بر روی هدایت الکتریکی، CO2 و وزن مخصوص ظاهری اثر معنی داری نداشته است. همچنین دفعات آتش سوزی موجب افزایش اسیدیته، فسفر ، پتاسیم و شن شده و موجب کاهش کربن آلی ، ازت، CO2، درصد رطوبت اشباع و وزن مخصوص ظاهری می گردد.
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_106897_38f9fc3497187a236e309f0bc38f50f4.pdf
2014-10-23
96
106
10.22092/wmej.2014.106897
آتش سوزی
خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک
جنگلکاری
کاج تدا
گیلان
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی تغییرپذیری مکانی پایداری خاکدانهها و عوامل مؤثر در خاکدانهای شدن خاک با استفاده از روش زمین آماری کریجینگ (مطالعه موردی: بخشی از حوزه آبخیز طالقان)
الگوی مکانی خصوصیات خاک میتواند یک عنصر کلیدی در شکلدهی جریان مواد غذایی و آب در اکوسیستمها باشد و شناسایی این الگوها برای تشخیص فرایندهای خاک و سپس انجام عملیات مدیریتی کافی در این مناطق مهم است. یکی از عوامل مؤثر در فرسایش خاک، پایداری خاکدانهها و عوامل مؤثر در تغییر آن است. در صورت تعیین عوامل مؤثر در پایداری خاکدانهها و خاکدانهای شدن خاک و مشخص کردن روش مناسب و نوع شاخصی که بتواند در برگیرنده تغییرات مکانی آنها نیز باشد، میتوان نسبت به رفع محدودیتهای موجود در این زمینه اقدام کرد. به همین منظور تحقیقی در بخشی از حوزه آبخیز طالقان به وسعت تقریبی3200 هکتار و عمدتاً دارای سنگ بستر مارنی مربوط به دوران سوم زمین شامل واحدهای سنگی gy (گلسنگ قرمز و سیلت ژیپسی) و Ngm (گلسنگ قرمز و سیلت) انجام گرفته است. پایداری خاکدانهها و عوامل مؤثر در خاکدانهای شدن خاک به ترتیب با استفاده از روش Le Bissonnais و آزمون همبستگی پیرسون اندازهگیری شده است. تغییرات مکانی پایداری خاکدانهها و عوامل مؤثر در آن نیز با استفاده از روش کریجینگ بررسی شده است. در بخش آمار کلاسیک نتایج حاکی از مؤثر بودن خصوصیات فیزیکو-شیمیایی مقدار رس، شن ریز، شن خیلی ریز، درصد رطوبت اشباع، آهک و ماده آلی بر پایداری خاکدانهها در منطقه مورد مطالعه هستند. نتایج زمین آماری نیز دلالت بر ساختار مکانی ضعیف تا متوسط اکثر عوامل مؤثر در خاکدانهای شدن خاک دارد به طوریکه تنها خطای اندازهگیری ماده آلی بسیار کم است که حاکی از پیوستگی بالای توزیع این متغیر و واریانس تصادفی پایین آن در خاکهای مورد بررسی است. به این معنی که مقدار ماده آلی در نمونههای نزدیک به هم بسیار مشابه و در نمونههای دور از هم مقادیر دورتری از هم داشتهاند. شاخصهای پایداری خاکدانهها از نوع ناهمسانگرد و شعاع تأثیر کوچک و بزرگ آنها به ترتیب از 740 تا 2500 و 3250 تا 5940 متر است.
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_106898_fdbe9d042d2212b2e27348a873da065f.pdf
2014-10-23
107
122
10.22092/wmej.2014.106898
پایداری خاکدانهها
تغییرپذیری مکانی
زمین آمار
حوزه آبخیز طالقان
ORIGINAL_ARTICLE
انتخاب مناسبترین معادلات انتقال رسوب با مدل عددی HEC-RAS (مطالعه موردی: رودخانه قرهچای استان مرکزی)
تخمین میزان بار رسوب کل و یا میزان انتقال آن برای استفاده بسیاری از کاربریها و پروژههای منابع آب حیاتی است. لذا هدف این تحقیق برآورد میزان رسوبات و محاسبه توان حمل رودخانه قرهچای استان مرکزی از روشهای مختلف و مقایسه آنها با یکدیگر میباشد. برای این پژوهش بازهای از رودخانه به طول 31 کیلومتر انتخاب شد. سپس اطلاعات پایه نظیر مقاطع عرضی، شکل هندسی مسیر، ضرایب زبری بستر و کنارهها، جنس و دانهبندی رسوبات معلق و کف، تهیه شد. همچنین دبی رسوب با استفاده از مدل HEC- RAS برآورد گردید. نتایج نشان داد که معادلات انگلوند-هانسن و توفالتی در سطح 5 درصد خطا فاقد اختلاف معنی دار با دادههای اندازهگیری شده هستند. روشهای میر- پیتر و مولر، ویلکوکس، ایکر- وایت و لارسن با مقادیر مشاهداتی اختلاف زیادی دارند و تفاوت آنها معنیدار است (p<0.05). همچنین ظرفیت انتقال رسوب از بالا به پایین به خاطر افزایش شیب طولی، افزایش مییابد، به طوری که در یک سوم انتهایی بازه بیشترین تغییرات وجود دارد.
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_106899_635f73f3db4c406cbd3d6ac53ab05cad.pdf
2014-10-23
123
131
10.22092/wmej.2014.106899
فرسایش
انتقال رسوب
تغییر فرم بستر
رودخانه قرهچای
4.1 HEC-RAS
ORIGINAL_ARTICLE
تغییرپذیری مشخصات ابعادی و زیتوده گونه Artemisia fragrans Willd تحت شدتهای مختلف بهرهبرداری درمراتع کوهستانی خوی
چرای دام به عنوان موثرترین عامل در تغییر مشخصات ابعادی و بیوماس گیاهان در مراتع است که میتواند جنبههای مختلف تولید اکوسیستم را تحت تاثیر قرار دهد. با توجه به اینکه گونه Artemisia fragrans از عناصر اصلی مراتع کوهستانی خوی میباشد و اطلاعات محدودی در خصوص اثر شدتهای مختلف چرا بر ویژگیهای ساختاری، بیوماس هوایی و مخصوصاً بیوماس زیرزمینی آن در دسترس میباشد، در این پژوهش اثر شدتهای مختلف چرا (سبک، متوسط و سنگین) بر بیوماس هوایی، زیرزمینی و ویژگیهای ساختاری آن مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، سه مکان مرتعی با شدتهای مختلف چرای دام انتخاب و تعداد 60 پلات یک مترمربعی در امتداد ترانسکتهای صد متری مستقر شد. سپس ویژگیهای ساختاری، لاشبرگ، بیوماس هوایی و زیرزمینی گونه Artemisia fragrans در هر یک از مکانها اندازهگیری شد. برای مقایسه میانگین ابعاد و مولفههای بیوماس پایهها در مناطق سهگانه، از تجزیه واریانس یک طرفه و آزمون چند دامنهای دانکن استفاده شد. نتایج بیانگر تفاوت معنیدار بین کمیت پارامترهای مورد بررسی (به غیر از پارامتر قطر یقه و سطح یقه) گونه مورد مطالعه در سه شدت چرایی است. بیشترین و کمترین میانگین بیوماس هوایی به ترتیب در دو مکان با شدت چرای سبک و سنگین برابر 42/76 و 18/5 گرم بود. همچنین بیشترین میانگین بیوماس زیرزمینی با 32/95 گرم و کمترین مقدار با 56/46 گرم به ترتیب متعلق به مکانهایی با شدت چرای سبک و سنگین بود. محاسبه درصد تغییرات پارامترها در هر یک سایتهای شدت چرای متوسط و سنگین نسبت به سایت چرای سبک نشان داد که همه پارامترها با روند کاهشی روبرو شدهاند و بیشترین درصد تغییرات ویژگیهای گونه مزبور مربوط به سایت چرای سنگین است. بطور کلی با افزایش شدت چرا، میزان کاهش برای پارامترهای قطر و سطح یقه کمترین و برای مشخصههای بیوماس زیرزمینی، هوایی و لاشبرگ بیشترین مقدار بود.
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_106900_403b1b65ea3b6dac603527b93cf55d05.pdf
2014-10-23
132
141
10.22092/wmej.2014.106900
شدت چرا
بیوماس
ابعاد گیاه
Artemisia fragrans
مراتع کوهستانی خوی
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی توانایی مدلهای سنجش از دور آماری در تهیه نقشه درصد پوشش گیاهی مناطق بیابانی
اندازهگیری و پایش درصد پوشش گیاهی در بسیاری از مطالعات زیستمحیطی از اهمیت خاصی برخوردار است. با آنکه تکنیکهای سنجش از دوری در اندازهگیری این پارامتر موفق نشان دادهاند، ولی هنوز هم سنجش از راه دور این پارامتر در نواحی بیابانی با مشکلات خاصی روبرو میباشد. در این تحقیق سعی شده است، با اندازهگیریهای میدانی درصد پوشش گیاهی در یک ناحیه بیابانی، رابطه بازتاب در باندهای مختلف سنجنده LISSIII, TM و درصد پوشش گیاهی مورد بررسی قرار گیرد. مطابق با یافتههای این تحقیق در صورت خطی در نظر گرفتن این رابطه، درصد پوشش گیاهی تنها با باند مادون قرمز نزدیک آنهم در سطح 5 درصد دو طرفه رابطه معنیداری نشان میدهد. در حالیکه در صورت غیرخطی فرض کردن این رابطه، تمامی باندها با درصد پوشش گیاهی رابطه معنیداری در سطح 1 درصد نشان خواهد داد. همچنین با توجه به نتایج حاصله مشخص گردید در صورت استفاده از یک معادله رگرسیونی چند متغیره خطی، میتوان این رابطه را در تمامی سطوح معنیدار نمود و تا اندازهی زیادی دقت مدل پیشبینی را بهبود بخشید. حتی مشاهده گردید با تغییر در نوع مدل رگرسیونی مورد استفاده و تبدیل آن به یک مدل رگرسیونی چند متغیره غیر خطی، میتوان ضریب تعیین و ضریب همبستگی میان برآوردهای حاصله و اندازهگیریهای میدانی درصد پوشش گیاهی را به طور محسوسی افزایش داد، به گونهای که در این تحقیق در بهترین حالت ضریب همبستگی 917/0 و ضریب تعیین 841/0 میان برآوردهای پوشش گیاهی و مقادیر اندازهگیری شده آن بدست آمد. بر اساس نتایج حاصله در این تحقیق برای افزایش دقت مدلسازی و غیر خطی نمودن رابطه درصد پوشش گیاهی و بازتاب در باندهای ماهوارهای بهترین روش استفاده از شبکه عصبی مصنوعی میباشد. در این تحقیق با ورود دادهها در ساختار شبکه عصبی در دقت مدلسازی بهبود قابل ملاحظهای ایجاد شد به گونهای که ضریب تعیین در بهترین حالت حتی از 9/0 هم عبور کرد. همچنین بر اساس یکصد تکرار مدلسازی شبکه عصبی در این پژوهش میتوانیم اشاره نماییم مدل شبکه عصبی با تابع شعاعی محور توان بهتری از شبکه عصبی با حسگر چند لایهای در تعیین درصد پوشش گیاهی مناطق خشک به کمک تصاویر ماهوارهای دارد.
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_106901_44235d9bd900358f5fa4919fa7df78e5.pdf
2014-10-23
142
163
10.22092/wmej.2014.106901
درصد پوشش گیاهی
سنجش از دور
رگرسیون چند متغیره
LISSIII
TM
شبکه عصبی مصنوعی
ORIGINAL_ARTICLE
تحلیل فراوانی منطقهای سیلاب با استفاده از روش درونیابی بر پایه فضای فیزیوگرافی در حوضههای آبخیز استان مازندران
پیشرفت در ابزار و روشهای مکانی-زمانی، راهکارهای جدیدی را به منظور تحلیل دادهها و برآورد پارامترها در تحلیل فراوانی منطقهای سیلاب فراهم کرده است. کاربرد روش درونیابی بر پایهی فضای فیزیوگرافی، در بسیاری از جنبههای هیدرولوژیکی بسیار نوپا است. از این رو در این مطالعه اطلاعات هیدرولوژیکی، اقلیمی و فیزیوگرافی 38 حوضه آبخیز استان مازندران تهیه گردید و از روش درونیابی بر پایه فضای فیزیوگرافی جهت برآوردهای منطقهای سیلاب براساس مقادیر دبی اصلی و دبی ویژه با دوره بازگشتهای مختلف استفاده شد. طراحی فضای فیزیوگرافی با استفاده از 6 متغیر ژئومورفوکلیماتیک مؤثر بر سیلاب و روش تجزیه مؤلفههای اصلی چند متغیره انجام شد. در تمام دورههای بازگشت مدل نمائی، بعنوان بهترین مدل نیمتغییرنما انتخاب گردید و از سه روش کریجینگ معمولی، کریجینگ ساده و IDW جهت درونیابی استفاده شد. ارزیابی نتایج برآوردهای منطقهای با استفاده از روش ارزیابی متقابل جک نایف و چهار شاخص آماری BIASr،RMSE ،RMSEr و NASH انجام شد. پس از شناسایی و حذف 7 ایستگاه که عامل بیشترین خطای RMSEr و BIASr تشخیص داده شده بودند، نتایج بطور چشمگیری بهبود یافت. به طوری که مقادیر NASH از 4/0 تا 6/0 در حالت اول به 5/0 تا 8/0 افزایش یافت. علاوه بر این سه شاخص دیگر نیز نتایج رضایتبخشی را ارائه نمودند. این امر نشاندهندهی کارآمد بودن روش پیشنهادی در تخمین سیلاب در آبخیزهای فاقد ایستگاههای هیدرومتری میباشد. همچنین نتایج درونیابی نشان داد، روش کریجینگ معمولی و IDW عملکرد مشابه و نزدیکی دارند و نسبت به روش کریجینگ ساده عملکردشان مطلوبتر است.
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_106902_c0b44d56c7ca87dc8db5499a961beb5f.pdf
2014-10-23
164
176
10.22092/wmej.2014.106902
تحلیل منطقهای سیلاب
فضای فیزیوگرافی
تجزیه مؤلفههای اصلی
کریجینگ
مازندران
ORIGINAL_ARTICLE
تأثیر پلیمرهای سوپرجاذب بر میزان نگهداشت رطوبت در مکشهای مختلف دو خاک با بافت متفاوت
یکی از راهکارهای مقابله با کمبود منابع آب و بحران خشکسالی بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک، استفاده از پلیمرهای سوپرجاذب رطوبت است. تحقیق حاضر به بررسی تأثیر پلیمرهای سوپرجاذب بر رفتار رطوبتی دو خاک با بافت مختلف میپردازد. به این منظور، آزمایشها به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی و در سه تکرار انجام شد. تیمارها شامل؛ دو نوع پلیمر جاذب رطوبت (تراوات و استاکوزرب)، هر یک در پنج سطح (صفر، 2، 4، 6 و 8 گرم در کیلوگرم خاک) و دو خاک با بافت مختلف (شنی لوم و لوم شنی) بود. پس از اعمال تیمارها، میزان رطوبت در 7 مکش شامل؛ صفر (اشباع)، 3/0، 5/0، 1، 5، 10 و 15 بار اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که در همه مکشها، نوع سوپرجاذب، سطح مصرف و همچنین بافت خاک تأثیر معنیداری در سطح یک درصد بر میزان نگهداشت رطوبت دارد. کاربرد پلیمرهای سوپرجاذب در خاک شنی لوم نسبت به خاک لوم شنی افزایش بیشتر نگهداشت رطوبت را به دنبال داشت. همچنین در تمام مکشها با افزایش سطح مصرف پلیمر، میزان نگهداشت رطوبت نسبت به تیمار شاهد، افزایش یافت. از طرفی، بیشترین میزان افزایش نگهداشت رطوبت، در دامنه مکش 3/0 تا 5/0 بار مشاهده شد. در خاک شنی لوم، مصرف بیشترین سطح تراوات و استاکوزرب باعث افزایش رطوبت به ترتیب بین 4/182 تا 7/197 و 4/156 تا 1/166 درصد نسبت به تیمار شاهد گردید در حالی که، این مقادیر برای خاک لوم شنی، به ترتیب بین 84/47 تا 71/54 و 24/36 تا 82/37 درصد بدست آمد. این نتیجه دلالت بر کارایی بیشتر تراوات نسبت به استاکوزرب به خصوص در خاک شنی لوم دارد. نتایج همچنین حاکی از این بود که با افزایش سطح مصرف سوپرجاذب، درصد منافذ در دامنه اندازه بین 60 تا 100 میکرون افزایش بیشتری نسبت به سایر منافذ مییابد.
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_106903_c3bb092385651f14dff1115c11f62d72.pdf
2014-10-23
177
186
10.22092/wmej.2014.106903
منحنی مشخصه رطوبتی
پلیمر جاذب رطوبت
تراوات
استاکوزرب
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی مقایسهای برآورد رسوبات معلق با استفاده از مدل درخت تصمیم و منحنیهای سنجه رسوب (مطالعه موردی: استان لرستان)
آگاهی از میزان رسوب معلق، از عوامل مهم در برآورد فرسایش حوضه و تصمیمگیری در مورد احداث سازههای آبی بر روی رودخانههاست، همچنین برآورد بار رسوبی در رودخانهها با توجه به خسارات ناشی از آن، یکی از مهمترین و مشکلترین مطالعات انتقال رسوب و مهندسی رودخانه است. بنابراین دست یافتن به شیوههای نوین که بتواند در این راستا مؤثر واقع گردد دارای اهمیت زیادی است. هدف از این مطالعه برآورد رسوبات معلق با استفاده از مدل درخت تصمیم با الگوریتم کارت و مقایسه نتایج با انواع منحنی سنجه رسوب می باشد. در این پژوهش از آمار دبی و رسوب متناظر ده ایستگاه آبسنجی رودخانههای استان لرستان استفاده گردید. نتایج نشان داد در بین انواع روشهای منحنی سنجه و ضرایب اصلاحی به کار گرفته شده که جمعا شامل 20 روش بود، ترکیب منحنی سنجه ماهانه و ضریب اصلاحی MUVE دارای میانگین مربعات خطای کمتر و دقت بیشتری میباشد. بعد از اعمال مناسبترین ضریب اصلاحی به انواع منحنیهای سنجه رسوب، نتایج حاصل از برآورد رسوب با منحنی سنجه، با نتایج حاصل از مدل درخت تصمیم با استفاده از شاخص ضریب همبستگی، میانگین قدر مطلق خطا، ضریب دقت و میانگین مربعات خطا، مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج، نشان دهنده مناسب بودن هر دو مدل در تخمین رسوبات معلق است که در بعضی ایستگاهها منحنی سنجه و در بعضی دیگر درخت تصمیم مناسبتر به نظر میرسد. اما با توجه به مناسبتر بودن منحنی سنجه با اعمال ضرایب اصلاحی در بیشتر ایستگاهها، میتوان منحنی سنجه را مناسبتر از مدل درخت تصمیم دانست.
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_106904_d2e3f0375d7ba395a55ed7f88a0ba71c.pdf
2014-10-23
187
195
10.22092/wmej.2014.106904
الگوریتم کارت
بار معلق
درخت تصمیم
ضرایب اصلاحی
منحنی سنجه ماهانه
ORIGINAL_ARTICLE
تأثیر ویژگیهای فیزیکی، شیمیایی و کانیهای رسی بر فاکتور فرسایشپذیری بین شیاری خاک (مطالعه موردی: خاکهای دشت تبریز)
به منظور بررسی اثر ویژگیهای فیزیکی، شیمیایی و نوع کانیهای رسی بر فرسایشپذیری خاک، از افقهای سطحی یازده نوع خاک با خانوادههای مختلف از دشت تبریز نمونهبرداری شد، سپس برخی ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی اندازهگیری و نوع و میزان نسبی کانیهای رسی موجود در هر خاک با استفاده از روش کیفی و آنالیز نیمه کمی تعیین شد. رابطه بین ویژگیهای اندازهگیری شده و ضریب فرسایشپذیری بین شیاری خاک از طریق ضریب همبستگی پیرسون بررسی گردید. نتایج حاصل نشان داد که بین فاکتور فرسایشپذیری با میزان رس اسمکتیت ارتباط مثبت و معنیدار و با میزان کانی کوارتز و مخلوط کانیهای کلریت- ورمیکولیت ارتباط منفی و معنیداری وجود دارد. همچنین فاکتور فرسایشپذیری با میزان رس، درصد اشباع و SAR همبستگی مثبت و معنیدار در سطح یک درصد داشته و با میزان شن همبستگی منفی و معنیدار در سطح یک درصد نشان داد، همچنین با میزان سیلت، کربنات کلسیم معادل و pH همبستگی مثبت و معنیدار در سطح پنج درصد نشان داد. بنابراین لازم است به منظور اعمال مدیریت صحیح در زمینه فرسایشپذیری خاکها، کلیه عوامل فیزیکی، شیمیایی و مینرالوژیکی به طور دقیق در هر خاکی مورد بررسی قرار گیرند
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_106905_8764da28f3ce0444a192377d925202d1.pdf
2014-10-23
196
203
10.22092/wmej.2014.106905
ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی
کانیهای رسی
فرسایشپذیری خاک
دشت تبریز
ORIGINAL_ARTICLE
اثر دورهی رشد بر ارزش غذایی دو گونه مرتعی بیلهر (Dorema aucheri Boiss.) و کرفسکوهی (Kelussia odoratissima Mozaff.) در مراتع ییلاقی دیشموک (استان کهگیلویه و بویراحمد)
به منظور بررسی اثر مرحله رشد بر ارزش غذایی دو گونه مرتعی کرفس کوهی (Kelussia odoratissima Mozaff) و بیلهر (aucheri Boiss Dorema) در مراتع ییلاقی شهرستان کهگیلویه، نمونه برداری در سه مرحلهی رشد رویشی، گلدهی و بذردهی انجام گرفت و در شرایط سایه، خشک و آسیاب شدند و ترکیبات شیمیایی آنها شامل پروتئینخام (CP)، چربی خام (EE)، خاکستر (Ash)، فسفر(P)، کلسیم (Ca)مقدار الیاف نامحلول در شوینده خنثی ((NDF، مقدار الیاف نامحلول در شوینده اسیدی(ADF) در آزمایشگاه اندازهگیری و قابلیت هضم مادهی خشک (DMD) و انرژی متابولیسمی (ME) محاسبه گردیدند. برای مقایسه میانگینها از تجزیهی واریانس و آزمون توکی استفاده شد. نتایج نشان داد که ارزش غذایی علوفه هر دو گونه در مرحله رشد رویشی بیشتر از مراحل دیگراست. همچنین دوگونه از نظر پروتئینخام، خاکستر، فسفر، کلسیم، قابلیت هضمپذیری، انرژی متابولیسمی، مقدار الیاف نامحلول در شوینده خنثی، مقدار الیاف نامحلول در شوینده اسیدی در سه مرحله فنولوژی دارای تفاوت معنیداری (0.05 ≤P) با یکدیگر بودند. نتایج این تحقیق نشان داد که ارزش غذایی گونه کرفس کوهی بیشتر از گونه بیلهر میباشد.
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_106906_2d44e42ad59fae503dc7f039473360d1.pdf
2014-10-23
204
211
10.22092/wmej.2014.106906
ارزش غذایی
کرفس کوهی Kelussia odoratissima Mozaff
بیلهرDorema aucheri Boiss
شهرستان کهگیلویه
مراحل فنولوژی
ORIGINAL_ARTICLE
آنالیز حساسیت پارامترهای ادافیکی مدل وپ (مطالعۀ موردی: حوزه آبخیز حاجیآباد)
برآورد میزان فرسایش، رسوب و روان آب در یک حوزه آبخیز از اهداف مهم محققین در مناطق فاقد آمار هست. همچنین آگاهی از حساسیت مدلهای برآورد کننده پارامترهای مذکور نسبت به فاکتورهای ورودی میتواند در مواردی که زمان یا منابع کافی جهت اندازهگیری تمامی پارامترها وجود ندارد، در انتخاب مؤثرترین پارامترها کمک کند. با توجه به کارایی مناسب مدل وپ و دامنه وسیع پارامترهای ورودی به آن در این تحقیق حساسیت پارامترهای ادافیکی مدل وپ موردبررسی قرار گرفت. جهت اجرای این مدل، اطلاعاتی در مورد نوع خاک، مدیریت، خصوصیات توپوگرافی و اقلیمی و ویژگیهای آبراهههای منطقه موردمطالعه نیاز است. اطلاعات اقلیم از ایستگاه سینوپتیک بیرجند استخراج گردید. خصوصیات توپوگرافی از طریق نرمافزار ژئووپ و به کمک نقشه مدل رقومی ارتفاع و اطلاعات مربوط به مدیریت و ویژگیهای کانال با برداشت صحرایی اندازهگیری و به مدل ارائه گردید. درنهایت پارامترهای ادافیکی منطقه شامل درصد رس، سیلت، سنگ و سنگریزه، شن، ماده آلی، ظرفیت تبادل کاتیونی و عمق خاک به مدل وارد شد. جهت تعیین حساسیت هر یک از عوامل ادافیکی با توجه به نوع خاکهای منطقه، این عوامل بهصورت مجزا تغییر داده شد و اثر آن روی میانگین رواناب، تولید رسوب و هدر رفت خاک محاسبه گردید. نتایج نشان داد که میزان سیلت و شن بیشترین اثر و تغییر ظرفیت تبادل کاتیونی و عمق خاک کمترین اثر را روی میزان روان آب، فرسایش و رسوب گذاشته است. همچنین افزایش رس، میزان رواناب و رسوب را افزایش داد ولی درصد شن، مواد آلی، ظرفیت تبادل کاتیونی و عمق خاک تأثیر مشخصی روی میزان تولید رسوب و هدر رفت خاک نداشت.
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_106907_756ecabec3e91b9e34216addefe14d24.pdf
2014-10-23
212
220
10.22092/wmej.2014.106907
فرسایش
خصوصیات خاک
رواناب
رسوب
مدل پیشبینی فرسایش آبی